کد خبر: ۲۵۰۵۴۶
تاریخ انتشار: ۰۳ تير ۱۳۹۵ - ۱۸:۳۰ 23 June 2016

دکترعبدالرحمن ولایتی- دکتری روابط بین الملل

بعد از فروکش نمودن جنگ بزرگ (The great war) و کنار رفتن پرده ها از سیاست های حاکم بر جریان آغازین جنگ اول که با سرگیجه گفتمانی سیاست خارجی ترکیهفروپاشی امپراطور کبیر عثمانی در جایگاه بزرگترین امپراطوری تاریخ جهان اسلام به بار نشست ، کشوری مبتنی بر آرمان ناسیونالیسم ترک با کاریزمای رهبری "قاضی مصطفی کمال پاشا" (فرمانده تنگه داردانل در نبرد جنگ اول) بر روی خرابه های بازمانده از امپراطور عثمانی در طی عهدنامه سور (Treaty of severs) بوجود آمد که در ترمینولوژی سیاست بین الملل ترکیه (Turkey) اطلاق گردید و از آن تاریخ به بعد که با تغییر محسوس جغرافیای خاورمیانه بدنبال توافق سری سایکس-پیکو رقم خورده بود ، کشورهایی جدیدی بر تارک نظام بین الملل پدیدار شدند که ترکیه به جهت هویت مستقل از مهمترین آن توافق شوم بود.

در واقع بعبارتی ترکیه عینیت واقعی یک دولت برگرفته از مانفیست وستفالیایی بود که ماهیت بسیار نزدیکی به پدیده دولت- ملتی (nation-state) داشت. یک دولتی که تماما برخاسته از آرمان نژاد ترک به شمار می رفت که البته کمی هم چاشنی نژاد کرد را با خود بعنوان پاشنه آشیل به همراه داشت که بطور مسلم در جریان تاریخ مبرهن شد که از اثرات معامله سیاسی سایکس-پیکو بوده است و دولت ترکیه همچنان از تبعات این چاشنی حاصل توافق سری 1916 دست به گریبان بوده و آنرا یک بحران امنیتی برای خود قلمداد میکند.

فارغ از این مقدمه فوق که به چگونگی پیدایش و ظهور دولتی به نام ترکیه امروزی اشاره شد، مساله ای که در این نگارش کوتاه مورد بررسی قرار خواهد گرفت موضوع کلاف سردرگم تئوریک سیاست خارجی ترکیه در هزاره سوم با ظهور حزب عدالت و توسعه (:AKPیا Adalet ve Kalkınma Partisi) بعنوان حزب حاکم و تبعات حاصل از این سردرگمی خواهد بود.

حزب عدالت و توسعه که در ماه اوت سال 2001 با انشعاب از حزب رفاه و با تاثر از اندیشه های "نجم الدین اربکان" بعنوان رهبر معنوی خود تشکیل گردید، متشکل از نیرورهای جوان تکنوکرات مسلمان حزب رفاه و فضیلت بود که بیشتر گرایشات پراگماتیک داشته و رویای یک ترکیه پیشرو و پیلوت در منطقه و حتی جهان را در سر می پروراندند که البته با یک رویکرد عملگرایانه و مبتنی بر واقعیات و قواعد بازی سیاست درست یکسال پس از تاسیس توانستند قدرت را در ترکیه بدست بگیرند و از آن موعد تا به اکنون نیز با اتخاذ یک روش متفاوت از ساختار سنتی معمول دولت ترکیه توانستند قدرت رادر چنبره خود حفظ کنند و شکوفایی چشم گیری نیز برای ترکیه به ارمغان بیاورند.

با این حال پروسه تحکیم قدرت حزب عدالت و توسعه در این سالهای اخیر بلاخص پس از بروز جنبش های عربی و بحران سوریه با چالشی جدی مواجه شده است و این پیش آمد رهبران حزب را بسیار نگران و مشوش ساخته است و همه این مسائل پیش آمده ریشه در تغییر تئوریک گفتمان سیاست خارجی سنتی ترکیه از رئالیسم تدافعی (defensive realism) به تئوری سازه انگاری ونتی (constractivism) و یا در در واقع عدول از آرای آتاتورک و ورود به اندیشه آکادمیک دکتر احمد داوود اوغلو بعنوان مغز متفکر حزب حاکم ترکیه بود که راهبرد آنرا در کتابی به نام عمق استراتزیک یا به ترکی (istiratigik darinlari ) بطور مبسوط تشزیح ساخته است که بیشتر تحت عنوان دکترین عمق استراتژیک یاد می شود.

سرگیجه گفتمانی سیاست خارجی ترکیه

البته نباید این موضوع را نادیده گرفت که روند رشد ترکیه نیز ناشی از همین تغییر تئوری حاکم بر سیاست خارجی دولت بوده است. ولی در همان سالهای رشد دولت ترکیه در سیاست خارجی خود یک گفتمان چند وجهی که بیشتر تلفیقی از سازه انگاری و رئالیسم تدافعی بود را دنبال می کرد و بسته به موضوع در بستر یکی از این تئوریها رفتار می نمود که در تعین کلی می توان به پیگیری دو هدف عمده و بزرگ سیاست خارجی ترکیه در قالب الحاق به اتحادیه اروپا و بازگشت به حوزه تمدنی شرق نام برد که در تحلیلهای سیاسی ژورنالی نیز بیشتر به نئوعثمانیسم تعبیر می شود.

سیاست خارجی دولت ترکیه تا قبل از روی کار آمدن آک پارتی (Ak party ) سالها در بستر تئوری رئالیسم تدافعی و در یک حالت محتاطانه بسر می برد و همه هم و غمش وفاداری به آرمان آتاتورک و تحقق ناسیونالیسم سکولار در داخل و همسویی با غرب و تلاش در پیوستن به یورو در خارج بوده است و به نوعی از سیاستهای ماجراجویانه نظام بین الملل بدور بوده است و البته بر یک تحول خطی سیر می نمود و تنها بعد از عصر تورگوت اوزال بعنوان معمار ترکیه نوین و پرورش گروهی بعنوان ببرهای آناتولی بود که موجبات رشد اقتصادی ترکیه را پدید آورد که در نهایت با به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه ، روند رشد سیر صعودی به خود گرفت.

این حزب با تاسی از دکترین عمق استراتژیک داوود اوغلو و با رهبری عبدالله گل (magdour) و رجب طیب اردوغان (karadayi) الویت سیاست خارجی ترکیه را به نقش آفرینی محوری در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و یا به تعبیر کلی جهان اسلام قرار داد و در این راستا با تاکید بر پیشرفتهای چشمگیر داخلی من جمله الحاق به گروه 20 (G20) و ارتقا رنکینگ بین المللی ترکیه خواستار ایفای نقش مادری (role mothers) از آسیای میانه تا شمال آفریقا شدند با این تصور که میراث دار امپراطور اسلامی عثمانی بوده و در عصر مدرن یک دولت دموکراتیک اسلامی را نمایندگی می کنند که تحقیقا می تواند نقش پیلوت را برای دیگر کشورهای اسلامی ایفا کند و از این طریق چالش تمدنی بین غرب و خاور نزدیک را ترمیم نموده و اصطکاک های سیاسی فی مابین را کاهش دهد و خود را بعنوان یک دولت ناظم در منطقه منا (m.e.n.a ) مطرح نموده و همچنین دروازه تمدن شرق و غرب معرفی نماید. این درست همان هدفی بود که در قالب تغییر گفتمان سیاست خارجی ترکیه از رئالیسم به سازه انگاری دنبال میشد.

در واقع ارزیابی اردوغان و یارانش بر قدرت نهفته موجود ترکیه در هویت دوبعدی (ترکی- اسلامی) آن بود که یک سرمایه طلایی برای صعود کشور به پله های ترقی و احیای دوران سلیمان قانونی (1520-1566میلادی) را نوید میداد و همین اندیشه ها و اعمال سیاستهای چند وجهی بود که در محافل سیاسی و تعابیر ژورنالی به نئوعثمانیزم ((newothmanizm تلقی گردید و تا همین اواخر نیز اسب مراد اردوغان بر جاده ترسیمی تئوری سازه انگاری الکساندر ونت برخاسته از اندیشه های دکتر اوغلو از مرزهای اویغور تا کازابلانکا با طمانینه خاطر می تاخت.

ولی بالاخره اسب مراد در نهایت پس از تاخت و تاز تقریبا طولانی در نهایت به قسمت ناهموار جاده سیاست رسید. آنجایی که سیاست های امت محورانه دولت توسعه (Akp ) دیگر در اصالت سکولار سیستم حاکمیت ترکها پاسخگو نبوده و روی ناخوشایند خود را نشان داد و این بد بیاری از مواضع پیمانکارگونه ترکها در بحران سوریه رقم خورد. جائیکه ترکها و دولت اردوغان در بحران سوریه دچار اشتباه تاکتیکی شده و سقوط دولت اسد را در راستای لیبی و مصر ارزیابی نموده و بازی را در جبهه غرب و سعودی ها ادامه دادند در صورتیکه بحران سوریه برخلاف بحران های دیگر کشورهای عربی به یک فرسایش کلافه کننده نظام بین الملل بدل گشت و عوارضش نه تنها منطقه بلکه دامن ترکیه را نیز دربر گرفت و شورشیان تکفیری موسوم به دولت اسلامی (IS) به یک تهدید فوریتی برای دولت آنکارا به شمار آمدند و اردوغان و همکاران حکومتی وی در یک شرایط مدیریت بحران قرار گرفتند و به جهت عدم تمرکز در بعضی از مواضع خود در منطقه نیز دچار خبط استراتژیک شدند که در واقع مغایر با الگوی ترسیمی حزب حاکم در ارتباط با توسعه روابط سیاسی با همسایگان بود و تداوم این سیاستها منجر به سردرگمی ترکیه در منطقه گردیده است.

در حالیکه ترکها در ابتدای تصدی قدرت توسط حزب عدالت و توسعه ، ترمیم همزمان روابط با همسایگان خاورمیانه را در کنار تثبیت روابط با رژیم صهیونیستی دنبال می کردند که با مواضع ضربتی خود در بحران سوریه به نوعی در این راستا دچار چالش گردیدند و البته مساله سیاست خارجی ترکها زمانی حادتر شد که آنها در یک اقدام نسنجیده با سرنگونی یک فایتر روسی ، رسما خود را با مسکو درگیر نمودند و روابط مستحکم تجاری خود را با روسها با بجران جدی مواجه ساختند بطوریکه از بابت این خبط استراتژیک میلیاردها دلار در صنعت چشمگیر توریسم ضربه دیدند. صنعتی که بنیان اقتصاد ترکیه را تشکیل می دهد و به جهت ظرفیتهای موجود در جغرافیای ترکیه از بابت صنعت توریسم، امنیت داخلی مهمترین عنصرسیاست خارجی ترکها قلمداد می شود. چرا که هر چقدر ضریب امنیت داخلی از استحکام بالایی برخوردار باشد صنعت توریسم دولت از رونق بیشتری برخوردار بوده و تقویت اقتصاد کشور را بدنبال خواهد داشت.

در صورتیکه سیاست های اعمالی ترکها در این اواخر نشان از این امر دارد که دولت ترکیه از این امر مهم استراتژیک بطور کلی غفلت نموده و با اعمال سیاست خارجی دون کیشوت وار ، ضربه مهلکی به اقتصاد پر رونق توریسم خود وارد ساخته است و مبرهن است که همه این تبعات ریشه در تغییر گفتمان سیاست خارجی دولت در دراز مدت و رفتار منطقه ای و بین المللی در بستر تئوری سازه انگاری ست که هویت( ترکی- اسلامی) را مبنای عمل خارجی خود قرار داده و از امر مهم استراتژیکی "امنیت "غفلت ورزیده است. عنصری که حلقه آرامش و ثبات سیاسی و اقتصادی ترکیه در گرو حفظ و تثبیت آن به شمار میرود.

ولی حزب حاکم عدالت و توسعه با قرائت متفاوت از ساختارهای پیشین حاکم ، سودای احیای سلطانیزم عثمانی را این بار در قامت ترکیه سکولار هدف بلند مدت خود قرار داده است و برای رسیدن به آن در آینده ای نزدیک ، چهره متفاوت از ترکیه را در منطقه و نظام بین الملل به نمایش گذاشته است که در نهایت بازخورد این رویکرد متفاوت امنیت داخلی ترکیه را با چالش جدی مواجه ساخته و اقتصاد کشور را با بحران رویرو ساخته است. بطوریکه اواخر سال گذشته و سال جدید میلادی شهرهای متعدد ترکیه بلاخص استانبول و آنکارا با انفجارهای مهیب به خود لرزیده و علاوه بر تلفات گسترده انسانی موجی از وحشت را در بین شهروندان جهانی بلاخص جهانگردان به جا گذاشته است و با توجه به مسائل پیش آمده بسیاری از توریست ها امنیت جانی خود را به جاذبه های توریستی استانبول و دیگر نقاط ترکیه ترجیح داده اند و برای سفر مقصد دیگری را جایگزین ترکیه کرده اند که این قضیه با نگاهی به آمار های منتشره از سوی نهادهای رسمی دولت ترکیه کاملا مشهود می باشد که البته خسارت عمیقی نیز در تولید ناخالص داخلی و رشد اقتصادی ترکیه به جا خواهد گذاشت.

سرگیجه گفتمانی سیاست خارجی ترکیه

بنابراین با توجه به همه دلایل فوق ، نگارنده در قامت دانش آموخته روابط بین الملل معتقد است که بهینه ترین گزینه تئوریک برای دولت ترکیه در راستای اعمال سیاست خارجی در نظام بین الملل با توجه به ملاحظات فرهنگی تاریخی و ژئوپلتیک ترکیه ، (بلاخص بعد از کنار رفتن دکتر داووداوغلو از معادله قدرت حزب عدالت و توسعه) ، تئوری رئالیسم آنهم از نوع والتزی ( رئالیسم ساختارگرا) آن می باشد به خاطر اینکه مولفه "امنیت" شاخص اصلی گفتمان نئورئالیسم می باشد که این موضوع برای ثبات و آرامش و همچنین ارتقا ترکها در نظام بین الملل یک ضرورت محسوب می شود.

به جهت اینکه دولت ترکیه برخلاف همسایگان خاورمیانه ای خود از منابع زیرزمینی فسیلی بی بهره بوده و بنابراین سهمی در اقتصاد فسیلی ندارد و اقتصاد ترکیه بیشتر یک اقتصاد بازار محور می باشد که صنعت توریسم در این میان سهم بسزایی را به خود اختصاص می دهد و در همین راستا ثبات و امنیت برای دولت ترکیه عنصر تعیین کننده به شمار میرود و این مهم برای ترکها تنها با اعمال گفتمان نئورالیسم میسر می شود که مبتنی بر قواعد سیاست بین الملل در بستر واقعیت های جهانی عمل می نماید و این در حالیست که گفتمان سازه انگاری بیشتر عناصر کیفی و انتزاعی را در نظر دارد و واقعیت های تجربی نظام بین الملل را امری ثانوی می پندارد و از طرفی اعمال این گفتمان در منطقه پرتنش و ایدئولوژیک خاورمیانه ، بطور مسلم عاری از تبعات نخواهد بود و همچنین گفتمان سازه انگاری پروفسور الکساندر ونت با خصایص دولت ترکیه زیاد تناسب ندارد و این همان نکته پنهانی بود که به هر نحوی دکتر اوغلو آن را در این مقطع نادیده گرفته بود و این در حالی ست که دولت ترکیه بر مبنای ضوابط دیسیپلین روابط بین الملل بایستی در بازی سیاست بین الملل بر ساختارهای مادی قدرت تاکید ورزد تا از سرگیجه گفتمانی تئوریکی که در آن گرفتار شده رهایی پیدا کند.


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار