کد خبر: ۲۷۳۲۳۰
تاریخ انتشار: ۱۶ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۳:۱۳ 06 August 2016

مینا خردمند

یک روز پیش در مراسم عروسی یکی از آشنایان ، آشنایی از من پرسید آیا هنوز هم خبرنگاری میکنی؟ و من با اکراه جواب دادم؛ بله من هنوز یک خبرنگارم...

پرسید خبرنگاری چگونه شغلی است؟ سخت نیست؟

و من اندکی پس از مکث سرتکان دادم ودوباره با اکراه گفتم:...آری سخت هست اما دوستش دارم...

گفت چطور سخت هست اما دوستش داری ؟

گفتم باید یک خبرنگار باشی تا بدانی شغلی که سختی اش را بخاطر علاقه و دوست داشتنش به جان میخری؛ یعنی از 24 ساعت شبانه روز باید چند ساعتی هم از روز بعدی قرض بگیری تا بتوانی مسئولیتی را که گردن گرفته ای، سوای وجدان کاری که اکثر قریب به اتفاق خبرنگاران درگیرش هستند را به نحو احسن از عهده اش برآیی.

راستش این آشنا را فاکتور بگیرم خیلی ها فکر میکنند که چون خبرنگارم پس بیمه و سایر مزایا و حقوقم روبراه هست و بجز فشار و استرس کاری مشکل بیمه و حقوق ندارم.

یاد بازرگانی افتادم که" او را هزار دینار خسارت افتاد پسر را گفت نباید که این سخن با کسی در میان نهی. گفت ای پدر فرمان تراست، نگویم، ولکن خواهم مرا بر فایده این مطلع گردانی که مصلحت در نهان داشتن چیست؟ گفت تا مصیبت دو نشود: یکی نقصان مایه و دیگر شماتت همسایه"

حال کسی نمیداند که قشر خبرنگار صورتشان را باسیلی سرخ نگه میدارند تا به قول شیخ اجلّ، استاد سخن سعدی شیرازی تا مصیبت دو نشود.

منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار