سید مصطفی جمشیدی
«محلات سیزدهگانه» از کلید واژههای اساسی روزهای انتخاباتی اردبیل است و کمتر کسی از سیاسیون این شهر توان چشمپوشی از پتانسیل این محلات و البته سایر محلات حاشیهای شهر در دورههای مختلف انتخابات پارلمان ملی و محلی را دارد و بیشک نتایج انتخابات اردبیل همواره متأثر از جهتگیری این محلات بودهاست.
محلاتی محروم و با جمعیت بالا که تنها داراییشان شاید «کلید داری آسانسور قدرت در انتخابات اردبیل» باشد. اما سوالی که وجود دارد این است؛ آیا میتوان این محلات را به سبب این تأثیرگذاری محکوم کرد؟
پاسخ بنده به این سؤال منفی است برخلاف کسانی که تأثیر محلات حاشیهای بر روند دورههای مختلف انتخابات در اردبیل را اساسا «ضد توسعهای» میپندارند، به اعتقاد بنده رفتارهای سیاسی محلات حاشیهنشین در برهههای مختلف نظیر انتخابات مجلس شورای اسلامی و شورای اسلامی شهر را نه در قالب یک «کنش» که در قالب یک «واکنش» بایستی به بوته نقد نهاد.
ساکنان محلاتی که فقط و فقط در ایام انتخابات و تنها به سبب حق رایی که دارند در بازهای کاملاً مشخص و محدود، مورد اقبال گروههای مختلف سیاسی قرار میگیرند، در «واکنش» به آنچه بنده «عدم به رسمیت شناخته شدن» در برنامهریزیهای شهری مینامم، عرضاندام میکنند و کوتهبینی است اگر این «واکنش» را «کنشی مقاومتی» در برابر توسعه سیاسی-اجتماعی اردبیل قلمداد کنیم.
به گواه آمار، محلات حاشیهای اردبیل، قربانی سیاستهای ضد توسعهای جاری در این محلات هستند و پس زدن بسیاری از گزینههای مطرح شده در این محلات در دوران تبلیغات انتخاباتی نوعی «دهنکجی» به سیاستهای به اصطلاح توسعهای و متوازن یک بام و دو هوای سابق این آقایان است.
جان کلام اینکه رفتارهای سیاسی ساکنین محلات حاشیهنشین در دورههای مختلف انتخابات اردبیل، کنشی به منظور برجستهسازی ارزشهای قومی و قبیلهای نیست، بلکه واکنشی است نسبت به آنچه که توسعه نامتوازن و بیعدالتی اجتماعی نامیده میشود و قطع به یقین روزی که توسعه متوازن در این شهر راهی از شعار به عمل یابد، محلات سیزده گانه نیز رفتاری همگن با سایر محلات اردبیل از خود نشان خواهند داد و الا هر تلاشی برای حذف تأثیر این محلات راه به جایی نخواهد برد.