به محضر مقدّس خالق یکتا، خداوند باریتعالی؛

سلام خدایا! منم بنده ای از بندگان تو که به نمایندگی از مردم دردمند محله گلمغان با تو حرف می زنم. خودت که شاهدی، بندگانت حرف و درد دلمان را نشنیدند و مجبور شدیم با تو حرف بزنیم.

خداجون! اگر از احوالات این ضعیف و ضعفا جویا شوی، خودت که آگاهی و شاهد و ناظر! البته مطمئنّیم تو هم از دست برخی از مردمان(مسئولین)  بی توجّه و کم توجّه به حال محرومان، خون دلها می خوری و سخت گله مندی! ولی خب…!

خدایا! می دانیم که حالتان از بی عدالتی های برخی از این مردمان خاکی، به ویژه برخی از این مسئولین محزون و غمگین است. ولی خودتان که ناظر و شاهد هستید، حال ما محزون تر و غمگین تر می باشد.

ای خدای مهربان! ما از یک مسئله ای، بسیار متعجّب و در شگفت هستیم؛ تو که اینقدر مهربان و دل رحم هستی. حتی رحمتت به دشمنانت هم می رسد. پس چرا برخی از این خلفایت در روی زمین بویی از این ویژگی هایت نبرده اند؟ تو که نسخ در احکام آیات آخرین کتاب آسمانی و کامل ترین دینت داری، پس چرا اینها حتی با تبصره ای سعی در مهربانی کردن ندارند؟

ای خالق روزی ده! تو که در دین و شریعت خود امر به مدارا و خدمت به خلق نمودی، پس چرا بندگانت که دم از ایمان و الهی بودن و … می زنند، از فرمانت نافرمانی می کنند؟ راستی فردای قیامت در مقابل این همه تبعیض و کم توجهی و بی عدالتی چه پاسخی خواهند داشت؟ آیا تو خواهی بخشید؟ البته باز هم مهربان تر از اینها هستی، ولی می دانیم بخاطر حقّ الناسی که برگردن آنان است نخواهی گذشت!

ای پروردگار بی همتا! عجب اینجاست که این بندگان تو، مدال افتخار را بخاطر نعمت مسئولیت بر گردن آویخته اند، ولی به محتوای  « کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیته» عمل نمی کنند.

خدایا! مگه تو سهم ما را از این همه نعمت مشخّص نکرده ای ؟ اگر هم مشخص کرده ای و رحمان و رحیم هستی، پس این جانشینانت روی زمین چرا در حقوق ما بی عدالتی می کنند؟ بارها نامه دادیم، حضوری رفتیم.  ولی شنیدند و خواندند و دیدند: در نشریات،  از صدا وسیما و از هر دری وارد شدیم. ولی حاضر نشدند سهم ما را از این زندگی و از این همه نعمت هایی که به این مرز و بوم بخشیده ای، جداکنند و بدهند.

معبودا! خودت می دانی که درد دلمان آنقدر زیاد است که شبانه روز ناله کنیم باز هم تمامی ندارد. ولی یکی دو مورد حرف حساب است که می خواهم به این جانشینان روی کره خاکی خود بفهمانی که:

ما هم حق زندگی کردن داریم. توسعه تنها در ایجاد کارخانه های مادر و جذب سرمایه گذار و راه آهن روی کاغذ و نوشتاری و گفتاری و پتروشیمی نافرجام و… خلاصه نمی شود. توسعه در توزیع عادلانه ثروت و امکانات مخصوصاً برای مناطق محروم هم هست!

اگر ما آدم های بیچاره و بی کس ( البته تنها کس و کار ما تو هستی) بصورت غیر اصولی و غیر قانونی در این نقاط دور افتاده و حاشیه شهر اقدام به ساخت و ساز کردیم، از ضعف مدیریتی مسئولین دولت های قبلی بوده  که نه امکانات کافی در روستاها و مناطق محروم در اختیار ما گذاشتند، تا مجبور به مهاجرت نشویم و اینقدر توسعه شهری بخاطر مهاجرت های بی رویه آسیب نبیند و نه نظارت به موقع و اصولی به این ساخت و سازها داشتند که حالا بهانه بیاورند که خدمات رسانی به این آوارگان … غیر قانونی است؟

ای خالق هستی! از تو استدعا داریم که چشمان بصیرتی به مسئولین امر عنایت فرمایی تا این کودکانی که در ساحل بی عدالتی زجرکُش می شوند و از نعمت های نظام مقدس جمهوری اسلامی که امام راحل (ره) بخاطر همین ملت مستضف هست و نیست خود را فدا کرد و مقام معظم رهبری ( مذطله العالی) دنباله رو آن رهبر فقید است محروم هستند و از حق مشروع خود در برق و گاز و… بی بهره هستند، ببینند.

کریما! به آنان بفهمان که زمستان هایی گذشت و زمستانی دیگر در راه است. روزگار بر شما هم اینچنین خواهد گذشت و در پیشگاه تو پاسخی نخواهند داشت. مگر اینکه فریادهای دامنه دار و درد و رنج این مردم بی نوا را بشنوند و دعای خیر اینان را ذخیره آخرتشان کنند و الّا آتش خاموش آه و ناله این مردم، روزی دامنشان را خواهد گرفت! خدایا! ما چیزی نمی خواهیم جز حقوق شهروندی!

پروردگارا! جالب اینجاست که فعلا با هر مصیبتی که شده، خودمان و بچه هایمان را زنده نگه داشته ایم. ولی بارها خطر خفگی در اثر بخاری ها و سوخت های غیر استاندارد، سرما و خاموشی و… از بیخ گوشمان رد شده و اگر اتّفاقی بیافتد و بصورت خانوادگی طعمه حوادث بی مبالاتی این مسئولین بشویم، ابتدا تقصیرات را به گردن یکدیگر خواهند انداخت و همدیگر را محکوم خواهند کرد و بعد از چند مدت که آب از آسیاب افتاد به یاد فراموشی سپرده خواهد شد و این اتّفاقات و حوادث، دامنگیر بیچارگان دیگری خواهد شد.

خدایا! از آن شعارهای خدمت گزاری و… که سر می دهند، لااقل شمه ای را هم برای این مردم نیازمند و محتاج نشان دهند. ما که نه حقوق نجومی می خواهیم، نه اختلاس بلدیم و نه زورمان به آن وام های کلان… و پروژه های آنچنانی می رسد. فقط حداقل خدماتی را می خواهیم که برای یک زندگی ابتدایی لازم است. مثل: آب و گاز و برق و …!

البتّه یادم نرفته بگویم که یکی از بهانه هایی که دستان پر توان این مقامات«قانون مدار»را بسته، این آیین نامه های قانونی است که ظاهرا فقط  برای ما مردم بی نوا و بیچاره بوده و دامنگیرمان شده، و الّا کسانی هستند که …، کسی هم نمی تواند برایشان بگوید بالای چشمتان ابروست!

از اختلاس هایی که به سواد ما نمی رسد عددش را بگوییم گرفته، تا فیش های حقوقی نجومی…! بگذریم! ولی وقتی عدّه ای درمانده می خواهند از حقوق قانونی و شهروندی و خدادادی استفاده کنند، قانون و قانون شکنی و… پیدا می شود. تازه باعث همین قانون شکنی و ساخت و سازهای غیرمجازها و … ضعف عملکرد خود همین مسئولین بوده است.

ای خدای مهربان! لطفا به مسئولین بفرما: روزها و سالها خواهد گذشت و شما هم مثل بقیّه می آیید و می روید. ولی یادشان باشد یک قانون و حساب و کتابی هم پیش تو وجود دارد و همه را ضبط و بایگانی می کنی و در نزد تو استعلام خواهند شد. نکند که کارنامه این خدمت رسانی و خدمتگزاری را به دست چپ آنها بدهند؟! حیف است از این نعمت مدیریت و مسئولیّت درراستای خدمت به محرومین و مستضفین استفاده نکنند. ناسلامتی ما در یک جامعه و حکومت اسلامی و حقوق برابر شهروندی زندگی می کنیم(البته ما مردم گلمغان فقط زنده هستیم، ولی از زندگی کردن خبری نیست). امیدواریم با استیلای حقوق شهروندی و قانونی مان(نه آن قانونی که سلیقه ای است)، بتوانیم مزه زندگی کردن را بچشیم!

خداوندا! فقط به اینها آگاهی و بصیرت ده تا فقط یکبار«خودشان را جای ما بگذارند»!

امیدواریم مسئولین ارشد بخصوص استاندار فهیم و پرتلاش و با حسن نیت استان «زرخیز»اردبیل، رونوشت این نامه را بخوانند و اگر لطف و عنایتی داشتند، تأمّلی بفرمایند و از آن نظر کیمیاگرانه، گوشه چشمی هم به ما کنند. ان شاا…

بارالها! اکنون روی سخنم با این استاندار عزیز و پرتلاش و متعهّد و مؤمن و بالاخره«آنچه خوبان همه دارند…»، می باشد! از تو خواهش می کنیم به دل این استاندار جاری ساز که نامه های شهید عدالت حضرت علی بن ابیطالب (ع) را در نهج البلاغه بیشتر مطالعه کند و سفارشات آن حضرت را در خطاب به والیان و استاندارنش مورد تامّل و دقّت قرار دهد که حاکمان و استانداران نسبت به مردم و مناطق محروم و مستضعف و کسانی که دستشان از همه جا کوتاه است و چشم به عدالت وعنایت مسئولین دوخته اند، چه وظایفی دارند؟ به دل های این مسئولین ارشد استانی و شهرستانی جاری ساز که منظور از این حدیث شریفه منقول از حضرت پیامبر و حضرت امام هادی(ع) که فرمودند:

« من اسمع یا للمسلم فلم یجبه فلیس بمسلم» چیست؟!

خدایا! ما همسایگان و شهروندان این مسئولین هستیم و شاید هم اگر قبول کنند«برادر دینی و انسانی»! ولی چطور آنها در آن تخت های آنچنانی خواب«حوری و پری»می بینند، ولی ما تا صبح از سرما و از ترس اینکه بچه هایمان دچار خطرات پدافند غیر عامل نشوند تا کلّه سحر باید بیدار بمانیم و کشیک بدهیم؟! و حتی خواب یک«کلاغ»را هم نتوانیم ببینیم!

بار الها! به هر حال، بر دل و فکر این استاندار فهیم و سایر مسئولینی که جرعه ای احساس مسئولیت می کنند، جاری ساز که آیا مدیریت بحران و استراتژیک و … شامل حال این محله و مردم بحران زده هم می شود یا نه؟! اگر شامل می شود با حسن مدیریت و حتّی یک ریسک مدیریتی چاره سازی کنند و اگر شامل نمی شود، حتما به مدیریت بحران خود دستور دهد تا آماده باش باشند که زمستان در راه است و بحرانی سخت فرا می رسد!

حال سخنی با مسئولین امر، به ویژه استاندارمحترم، شورای شهر، شهرداری و سایر مقامات مسئول!

براساس مصاحبه ها و گفتگوها و تحقیقاتی که در رابطه با مناطق مختلف محله گلمغان به عمل آمد. از محله علی آباد گلمغان گرفته تا مسیر بهشت زهرا و رودخانه ای که گند و کثافت آن موجب تعفّن و بوی مشمئزکننده آن شده است. ظاهرا درست است که برخی از این خانه ها بصورت غیر قانونی ساخت و ساز شده و برخی خارج از محدوده می باشد ولی سوال مردم این منطقه این است که:

چنانکه غیرقانونی ساخت و ساز شده است پس مسئولین اجرایئات شهرداری کجا بوده اند و اگر حضور داشته اند، چه رابطه ای بین این ساخت و سازها و مأموران اجرائیات وجود داشته و دارد؟! عقل سلیم می گوید بین این ساخت و سازها چند ساعته و اجرائیات معادله چند مجهولی وجود دارد؟!

همچنین اگر خارج از محدوده بوده است؛ پس چرا برق و گاز دارد و تلفن بصورت نیمه کاره ( تا دو حسینیه باب الحوائج) خدمات رسانی شده ولی به همین صورت رها شده است؟!

گاز المک دارد، ولی کنتور ندارد( ظاهرا دو کنتور برای یک کوچه وجود دارد). سوالی که از مسئولین امر باید پرسید عبارت از این است که خدای ناکرده، اگر با این اوضاع و احوال آتش سوزی رخ دهد و یا هر اتفاق دیگر چه کسی پاسخگو خواهد بود؟!

آیا تا چه اندازه رواست آب معدنی این استان به عناوین مختلف به استانها و حتی کشورهای دیگر صادر می شود ولی چرا باید اهالی بخشی از استان حتی از آب آشامیدنی سالم محروم بمانند و از آب چاه استفاده کنند؟! مگر کدام عصر و زمانه ایست که از آب غیربهداشتی«چاه» استفاده شود. آن هم با دهها و صدها مرض و بیماری و انواع و اقسام کرم و قورباغه و موجودات بیماری زای دیگر؟! البته مسئولین بهداشت هم بهتر است در این مورد اندیشه کنند!

یکی از اهالی می گوید:

مشکلات آنقدر زیاد است که از زنان بیوه که هیچ سایه ای به جز خداوند بالای سر ندارند، پول می گیریم تا کوچه رادرست کنیم. الان چهارده سال است که بااین اوضاع اسفباز زندگی می کنیم. دولت ها یکی پس از دیگری می آیند و می روند. ولی دریغ از یک فرد دلسوز که برای مردم محروم کمک کند!

«علی نعمتی» که خود از تحصیلکرده های دانشگاهی و از افراد تاثیرگذار و ورزشکاران و مربیان افتخار آفرین برای این استان در میادین ورزشی و فرهنگی است، می گوید: «مالیات، عوارض و جریمه هایی را که شهرداری از محله گلمغان دریافت می کند، اگر خرج و هزینه آبادی محله گلمغان کنند، من حاضرم دو برابر جریمه و عوارض را پرداخت کنم!»

آقای نعمتی ادامه داد:

قبلا طوماری با امضای ۸۰۰نفر تهیه کرده، تا کمیسیون اصل نود و فرماندار و استاندار و… همه جا رفتیم. ولی متاسفانه خبری نشد.

سه راه بهشت زهرا دو سر مسیر آسفالت شده، ولی بقیه همینطوری رها شده است. اعضای شورای شهر که ظاهرا به هر کاری رسیدگی می کنند جز به وظایف خودشان که رسیدگی به این محلات محروم می باشد. برخی با قباحت تمام می گوید:« چطور از شهر بگیریم و به اینجا وصله بزنیم؟» حداقل مشخص نمی کنند که اگر محله ما جزو شهر است، از خدمات شهری بهره مند شویم. یا اگر روستا هستیم، چرا عوارض شهرداری از ما دریافت می شود؟! چرا برای یک قبر سه چهار میلیون دریافت می کنند، ولی در خدمات جزو شهر نیستیم؟! بالاخره نفهمیدیم اینجا شهر است یا روستا؟

پیرزنی بیوه و از کار افتاده ای هم که توان صحبت کردن هم نداشت و در کلبه ای بدون در و پنجره زندگی می کند می گوید:

خانه ام دیوار ندارد و از سایر امکانات محروم هستم. انگار در بیابان زندگی می کنم. باران که می بارد، زیر سیل باران هستم و در زمان طوفان هم گرد وخاک امانم را بریده است!

پیرمرد دوران دیده ای نیز می گوید: زمان دولت نهم و دهم خود آقای احمدی نژاد گفتند که از وقتی استاندار بوده ام این محله اینطوری بوده و باید درست شود. ولی او هم فقط دستور داد و رفت و از خدمات خبری نشد. دولت یازدهم با کلید تدبیر آقای روحانی آمد. ولی مسئولین آن هم کاری نکردند و حال امیدمان به دولت دوازدهم است!

و اینکه:

آسفالت بصورت نیمه کاره رها شده، کامیون ها داخل رودخانه آشغال می ریزند، وقتی اعتراض می کنیم حتی تهدید به مرگ می شویم! ظاهرا همه نهادها و ارگانها خوابیده اند تا هر کس هر کاری دلش می خواهد انجام دهد! رودخانه نصف کاره رها شده و کوچه اطراف مسجد امام رضا(ع) چراغ و روشنایی ندارد. انگار این مسجد هم با سایر مساجد خدا فرق می کند! ۲۵سال است که این خانه ها درست شده اند، ولی گاز ندارد برخی مکان ها که ظاهرا در طرح فضای سبز و… قرار گرفته اند، ولی همینطور بلاتکلیف رها شده است. زمین را فروخته اند ولی نه با ارزش مشخص است و نه خانه اش و نه سطل آشغالی دارد؟

از استاندار محترم و امام جمعه محبوب و در دشناس انتظار داریم دستور رسیدگی فرمایند!

به هرحال آنچه که مهم است تدبیر و درایت مسئولین امر است که چاره اندیشی کنند و از چنین اوضاع و احوال دلخراشی، چهره شهر را زیبا سازند و این مردم مستضعف را از نعمت های خدادادی این مرز و بوم و نعمت انقلاب شکوهمند اسلامی ایران بی بهره و بی نصیب نسازند. بالاخره روزها و ماهها و سالها خواهد گذشت، ولی آنچه ماندگار است و به یادگار می ماند خدمات صادقانه به مردم ضعیف و محروم می باشد!

و اما یک پیشنهاد و کلام آخر اینکه: ای کاش مسئولین استانی می توانستند از طریق خیرین مسکن ساز آپارتمان هایی را در هر قالبی که خودشان صلاح می دانند بسازنند و در اختیار این مردم محروم و مستضعف با امکانات لازم و حداقلی زندگی قراردهند. ان شاا…

گزارش از اکبر غاربی کلخوران