اینجا قتلگاه است یا بیمارستان!
در بیمارستان امام خمینی اردبیل به دلیل تاخیر در پذیرش بیمار، میثم 27 ساله دچار مرگ مغزی شد.
کد خبر: ۳۲۶۵۱۰
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۹ 09 November 2016
به گزارش تابناک اردبیل، چند روز پیش جوان اردبیلی با مراجعه به اورژانس بیمارستان امام خمینی اردبیل درخواست معاینه می شود متأسفانه عواملی که در آن زمان در حال ارائه خدمات درمانی بودند پذیرش مراجعه کننده را به تأخیر می‌اندازند و این تأخیر موجب وخیم شدن وضعیت جسمی و در ادامه مرگ مغزی می شود.

در همین رابطه جواد زنجانی فرماندار اردبیل در جمع خبرنگاران گفت:متأسفانه عواملی که در آن زمان در حال ارائه خدمات درمانی بودند پذیرش جوان را به تأخیر می‌اندازند و وی نیم ساعت بعد از اینکه در نگهبانی بیمارستان معطل شده، بستری می‌شود.

فرماندار اردبیل تصریح کرد: این تأخیر موجب وخیم شدن وضعیت جسمی این جوان و در ادامه مرگ مغزی وی شده و در حال حاضر نیز وضعیت این بیمار مطلوب گزارش نمی‌شود.

زنجانی متذکر شد: این قصور از سوی عوامل درمانی در صورتی که صحت داشته باشد به هیچ عنوان قابل قبول نیست و پرونده بیمار بررسی می‌شود تا عوامل متخلف شناسایی شود.

وی با بیان اینکه دولت تدبیر و امید در حوزه بهداشت و درمان خدمات قابل توجهی ارائه کرده است و نباید با چنین اقداماتی این خدمات خدشه‌دار شود، اضافه کرد: هر فردی در این پرونده مقصر است می‌بایست پاسخگو باشد.

به گفته فرماندار اردبیل ارائه خدمات با تأخیر توسط بیمارستان پذیرفته نیست و با بررسی ابعاد پرونده افراد متخلف شناسایی خواهند شد.

روایت کامل این حادثه دلخراش را که در یکی از جراید منتشر شده بود برای مخاطبان بازنشرمی شود.

برهمگان مکتوم و پوشیده است که این قصه پر غصه غفلت و اشتباهات پزشکی چه زمانی پایان می‌یابد .اشتباهاتی که به بدترین شکل ممکن با زندگی انسان‌های وا مانده از درد و بیماری بازی و زندگی چندین خانواده را از درون متلاشی می‌کند. گویی طبق یک قانون نانوشته‌ای باید شاهد از بین رفتن گروهی از مردمی باشیم که برای مرهم نهادن بر دردهایشان به پزشک مراجعه می‌کنند؛ غافل از آنکه در حال سپری کردن واپسین روزهای عمرشان هستند.

بار دیگر بزرگترین بیمارستان … به خاطر اهمال کاری کادر درمانی بیمارستان، فاجعه‌ای را رقم زد، فاجعه‌ای به دردناکی مرگ مغزی یک جوان! میثم ۲۷ ساله‌ که قرار بود تا چند روز آینده برای پیوند کلیه به بیمارستان برود، هیچ گاه فکرش را نمی‌کرد که سرنوشت، زندگی‌اش را این گونه دستخوش تغییر قرار دهد. وی با احساس ناراحتی به بیمارستان … مراجعه می‌کند. اما آنقدر بی حال است که توان رفتن به داخل بیمارستان را هم ندارد.

نگهبان بیمارستان چندین بار از پرستار اورژانس تقاضای اعزام یک نفر خدماتی برای کمک به بیمار را می‌کند اما با این جمله «خدماتی نداریم» مواجه می‌شود. میثم بعد از بیست دقیقه جلوی در بیمارستان به کما می‌رود. بعد از این اتفاق او در آی سی‌یو بیمارستان بستری و در نهایت دچار مرگ مغزی می‌شود…

یکی از پزشکان بیمارستان … که نخواست نامش فاش شود در این خصوص به آفتاب یزد گفت: بعد از مرگ مغزی این جوان سریعا کمیته‌ای تشکیل و پرستار توبیخ شد بدون اینکه مسئولان جوابگو باشند. این در حالی است که پرسنل بیمارستان از پاسخگویی به صحت و سقم این ماجرا به خبرنگار آفتاب یزد سرباز زدند و تنها به گفتن این جمله که نمی‌توانیم در این مورد با شما صحبت کنیم اکتفا کردند.

گفتنی است این چندمین غفلت یا قصوری است که در این بیمارستان رخ داده است چرا که بهمن ماه سال گذشته مهنای پنج ساله به دلیل گیر کردن لوبیا در گلویش به همراه مادر و عمو به همان بیمارستان برده می‌شود. در بیمارستان نه تنها پزشکی او را معاینه نمی‌کند و بر بالینش حاضر نمی‌شود که تنها تلفنی به مادر و عمویش اطلاع می‌دهند باید به بیمارستان دیگری منتقل شود!
آنچه در این تراژدی تکراری، بیشمار علامت سوال و احساس تاسف را به دنبال دارد فرستادن مهنا با وجود گیر کردن دانه لوبیا در گلویش با خودرو شخصی به بیمارستان دیگر است.

این اتفاق در حالی رخ می‌دهد که همراهان مهنا وی را به بخش اورژانس بیمارستان برده بودند اما در نهایت به آنان گفته می‌شود کودک را با خودرو شخصی به بیمارستان دیگر منتقل کنند و هیچ‌کدام از کادر اورژانس نیز مانع انتقال کودک با خودرو شخصی نمی‌شوند.

در نتیجه به علت تکان خوردن زیاد مهنا، انسداد کامل روی می‌دهد و کودک در میانه راه دچار مرگ مغزی شده و در نهایت ۱۴بهمن فوت می‌کند!!! آنچه حوادثی که در نتیجه قصور پزشکی است را دردناک‌تر می‌کند بی‌تفاوتی مسئولان به حوادثی از این دست است چرا که در اتفاقی که برای مهنا افتاد نه از واکنش وزیر بهداشت خبری شد نه پای دانشگاه علوم پزشکی به موضوع باز شد و نه حتی رئیس بیمارستان یک عذرخواهی خشک و خالی تحویل افکار عمومی داد.

در آن زمان یک پزشک در انتقاد از رئیس بیمارستان … گفته بود: این نخستین اتفاق تاسف‌آور در زمان ریاست وی در این بیمارستان نیست. دو سال قبل در بخش شیمی‌درمانی بیمارستان مشخص شد که یک پرستار و پزشک این بخش به جای تزریق آمپول‌های مخصوص شیمی‌درمانی به بیماران، آب مقطر تزریق می‌کردند که بعد از مشخص شدن این موضوع، پرونده‌ای در این باره تشکیل شد و همچنان هم در جریان است. آیا با وجود این اتفاقات چنین مدیری باز هم صلاحیت ریاست دارد؟!
 
وی همچنین در ادامه به بلاتکلیفی دانشگاه علوم پزشکی اشاره و دراین باره گفته بود: متاسفانه رئیس دانشگاه علوم پزشکی چندان عملکرد قابل قبولی ندارد تا جایی که چند ماه پیش استاندار … به وزیر بهداشت نامه نوشت و خواستار عزل وی شد اما از آنجا که این آقا از طرفداران احمدی‌نژاد است و در دولت وی به ریاست دانشگاه علوم پزشکی منصوب شد هیچ کس قادر به عزل او نیست. در نتیجه استاندار وی را بایکوت کرده و در هیچ جلسه‌ای از جمله شورای اداری از وی دعوت نمی‌شود در نتیجه ماه‌هاست دانشگاه علوم پزشکی بلاتکلیف مانده است.
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱۷
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۰
با سلام
من بیش از بیست سال است که در اردبیل زندگی میکنم.با هر کدام از همکاران دوستان وآشنایان صحبت میکنم مواردی از مرگ اطرافیان در اثر اشتباهات پزشکی را تعریف میکنند.تعدادی را هم که دراثر این اشتباهات فوت شده اند یا دچار بیماریهای شدیدتر وهزینه های گزاف شده اند میشناسم.ولی تعجب در این است که هیچکدام شکایت نکرده و پیگیری نمیکنند.باتشکر.
پاسخ ها
ناشناس
| Iran, Islamic Republic of |
۲۰:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۲
کی به کیه دربیمارستانهای اردبیل جرات نمیکنی اعتراض کنی چون مامورانتظامی فورا بازداشتت میکنه. خیلی ها مشغول موبایل بازی هستند...
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۳:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۰
همون نگهبان هم می تونست بلندش کنه و کمکش کنه ببردش داخل اورژانس.
وقتی یکی که داره تو سیل غرق میشه و یک عده موبایل بدست فیلم میگیرند تو بیمارستان انتظار داری نگهبان یا پرستار چکار کنه؟
خوبه گوشی در نیاوردن از لحظه مرگش و کما رفتنش کلیپ بگیرند و بفرستند تلگرام با زم جای شکر داره که با فیلم گرفتن از لحظه به کما رفتن ،باعث آبرو ریزی بیشتر برای استان نشدند .

خدا این جوان را بیلمرزد و به خانواده اش صبر دهد. معلوم نیست ما را چه شده است کسی که در دوقدمی ما در حال جان دادن است نجات نمی دهیم کسی که نان شب ندارد و پول درمان بیماری ندارد کمک نمی کنیم
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۹:۵۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۰
در بیمارستان فوق مراجعه کنندگان بخوبی راهنمایی نمی شوند و به نظر می رسد کاغذ بازی مقدم بر درمان بیماران است.
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۱
چه ربطی به احمدی نزاد دارد او سه ساله رفته
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۶:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۱
فقط میشه گفت اردبیل صاحب ندارد
هادی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۲۷ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۳
باسلام اتفاقاً دیروز همسرم که سابقه آسم نیز دارد براثر سرماخوردگی شدید دچار تنگی نفس شده بود که بامراجعه ومعاینه دکتر در انجا باتوجیه اینکه اینجا خیلی شلوغ است حتی یک امپول هم به ایشان نزده وگفته بودند برودرمانگاههای دیگر امپول وسرم بزنند.ان هم بادوبچه وبا ان وضعیت.....(فقط باید به این وضعیت زار زار گریه کنیم والسلام)
امیر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۸:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۶
من خودم تو اردبیل زندگی میکنم من پسرعموی میثم هستم دیروز فوت کرد25ابان رفه بودیم بیمارستان دیدم واقعا بیمارستان امام خمینی بی صاحب افتاده دست یه مدیر که اسمشم نمیگم اونجا نمی تونه 800نفر رو اداره کنه واقعا اگه نمی تونه بره استفاع بده الان نمیدونه مادرش درچه حالیه
مادر
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۳۱ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۷
هفت سال پیش هم سر پسر من همین بلا رو داشتن می آورند . پسر من بخاطر تداخل دو نوع قرصی که یکی از دکترهای مشهور مغز و اعصاب اردبیل بهش داده بود دچار حالت گرفتگی گردن شد هر لحظه که میگذشت گردنش به سمت چپ بیشتر مایل میشد انگاری داشتنند گردنش رو میشکستند . زبونش از دهنش اویزون شدن و گویا داشتند زبونش رو از حلقش میکشیدند بیرون . خیلی وحشتناک بود . دیگه نمیتونست صحبت کنده با آزانس فوری رسوندم بیمارستان امام خمینی هیچ کس به عنوان اورژانس طرف ما نیامد به هر کس گفتم گفت خانوم بشین تا دکتر وقت بده ناله میکردم خواهش میکردم که حال پسرم داره لحظه به لحظه بدتر میشه هیچ کس اهمیت نمیداد بلاخره بعد از تهیه شماره و کلی مراحل اجازه دادن ببرمش پیش دکتر .خدا از اون دکتر نگذره پسرم نمیتونست صحبت بکنه . شما حال منو نمیدونین وقتی پسر 20 ساله یه مادر داره جلوی چشماش پرپر میزنه چه حالی به ادم دست میده .دکتر نه تنها معاینه نکرد بلکه سر پسرم داد زد که واضح حرف بزن پسرم داد زد اما فقط صدای از گلوش در می امد بعدش اون دکتر مثل یه ادم وحشی دست پسر منو گرفت گفت چیکار کردی داد زدی سر من بلند شد اونو کشون کشون ببره ویقه پسرمو گرفته بود پسرم فقط با چشمای کج شده اش داشت بهم نگاه میکرد . جلو رفتم دکتر رو هل دادم و دست پسرم رو بزور از دستش دراوردم و پسرم رو کشون کشون از بخش اورزانس اوردم بیرون . دکتر مثل ارازل و اوباش داشت داد میزد و بهمون فحش میداد . من ترسیدم نگهبانی ما رو بگیره دست پسرمو گرفتم و گفتم بدو پسرم بدو و ار بیمارستان فرار کردیم سریع برم درمانگاه تو خیابون یه خانم دکتر مهربون فوری یه امپول بهش زد وگفت کمی منتظر باشید اگه خوب نشد ببربیمارستان فاطمی . پنج دقیقه گذشت پسرم حالش بدتر شد دوباره ماشین دربست گرفنم بردم بیمارستان فاطمی اورژانس . خدا از اونها هم نگذره گفتند پسرت دیوونه است گفتم نه بخدا امروز صبح اینطوری شده گفتند مادری قبول نمیکنی پسرت دیوونه است برو بخش اعصاب و روان بردمش اونجا پنجاه نفر منتظر بودند هیچ دکتر و پرستاری نبود نشستیم رو نیکمت . مثل مرغ سر بریده میرفتم جلوی میز منشی و برمیگشتم که تو رو خدا بگید دکتر کی میاد . میگفتن میاد دیگه صبر کن .بلاخره دکتر اومد با پنج شش تا نرس . رفتند اتاق پسر من یه لحظه بهم نگاه کردو دستمو گرفت بعد افتاد زمین و تشنج کرد . تابه حال تشنج ندیده بودم هیچ کس کمکم نکرد چادرم رو از سم باز کردم گذاشتم زیر سرش تا سرش رو به زمین نکوبه گویا میبایست یه چیزیم لای دندوناش میگذاشتم که زبونشو گاز نگیره به طرف در اتاق دکتر دویدم گفتم خواهش میکنم کمکم کنید بچه ام از دست رفت . پسرم روی مزائیکهای سرد اون سالن دراز به دراز افتاده بود و تمام اندامهای بدنش داشت میپرید . دکتر اومد بالای سرش نگاه کرد گفت صبر کن صبر کن تموم میشه . بعد از ده دقیقه پسرم آروم شد چشماشو باز کرد در حالی که روز زمین دراز کشیده بود بهم نگاه کرد گفت مامان چی شد . اونقدر گریه کرده بودم وهول کرده بودم که خدا به هیچ کافری نشون نده .پسرم بلند شد ایستاد به حالت اولش برگشت . صحیح و سالم رفتم اتاق دکتر . دکتر شروع کرد به توضیح دادن به شاگرداش که چی بشه چی میشه دست پسرم رو گرفتم گفتم بلند شو بریم خونه به همه گفتم دیدی پسرم دیوونه نبود . چند روز بعد رفتم بیمارستان امام خمینی از اون دکتر شکایت کردم و کتبا نوشتم .گفتند بیا تو کمیته انظباطی هم بگو گفتم من نمیام شما خودتون تذکر میدید یا هر کاری دوست دارید بکنید . اما مثل اینکه اصلاح نشدن . از خانواده میثم تقاضا میکنم حتما شکایت بکنند . باید این وضعیت درست بشه . من اشتباه کردن موضوع رو رها کردم و میبایست علیه اون دکتر مغز و اعصاب هم شکایت میکردم جالبتر اینکه تو رادیو هم این اقا دکتر حرف میزنه . بعد از گذشتن هفت سال هربارکه اون اتفاق یادم میوفته بغضم میگیره . صدمه روحی و روانی که از این ماجرا من و پسرم خوردیم هنوز دروجودمان هست .بعدها فهمیدم اون آمپول ضد اسپاسمی که اون خانم دکتر تو درمانگاه به پسرم زد باعث شد پسرم زنده بمونه وگرنه یا خفه میشد یا ناقص
محمد مهدی قشلاقی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۸ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۹
اردبیل بی صاحبه من پسر عموی بیچاره میثم ۲۷ ساله ام اما من میگم اردبیل نه کل سازمان بهداشت درمان صاحب نداره چون یک هفته است که از مرگ میثم میگذره و نه کارمندی اخراج شده و نه مدیری . ما فقط کسانی که در مرگ قصدی و عمدی میثم دست داشتن اول به خدا و بعد به قانون میسپاریم. هر چند قانون هم توجه نمیکنه.
محمد مهدی قشلاقی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۱۹ - ۱۳۹۵/۰۸/۲۹
من پسر عموی بیچاره میثم ۲۷ ساله ام اما من میگم اردبیل نه کل سازمان بهداشت درمان صاحب نداره چون یک هفته است که از مرگ میثم میگذره و نه کارمندی اخراج شده و نه مدیری . ما فقط کسانی که در مرگ قصدی و عمدی میثم دست داشتن اول به خدا و بعد به قانون میسپاریم. هر چند قانون هم توجه نمیکنه.
محمد مهدی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۴:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۳
این بیمارستان امام خمینی است و رییس این بیمارستان ...
علی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۹:۰۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۰۷
باید به فاجعه شیمی درمانی رسیدگی شود
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۲۸ - ۱۳۹۵/۰۹/۱۱
بیمارستان امام خمینی اردبیل خیلی داغون و بی نظم است. پدر من رو از بیمارستان مرخص کردند گفتند ببرید خونه . وسط راه خونه از شدت ضعف از دنیا رفت. معلوم نیست چطور گفتن مرخص است
لفق
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۰۳ - ۱۳۹۵/۰۹/۲۷
مادر من فشارش گرفته رفته بیمارستان امام بعد انتظار دکتر برگشته میگه شما که فشارتون نرمال هست در صورتی که مادرم داروی فشار مصرف میکنه کلا بیمارستان کادر خوب نداره
سعیده
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۴:۵۱ - ۱۳۹۶/۰۱/۲۹
مرگ میثم شوک بزرگی بود
شوکی که تا به الان که ۵ ماه میگذرد و هنوزم برطرف نشده و چشمانمان هم گریان
روحش شاد یادش گرامی
امیدوارم مسببان این امر به جزای اعمالشان برسند و قانون هم پیگیر این جریان باشد.
هانیه
|
Iran, Islamic Republic of
|
۰۰:۳۰ - ۱۳۹۶/۰۸/۰۵
خالم کادر پرستار جراحی زنان بود شیفتاش بخاطر دختر بچه کوچیکش که صبحها نمیتونس بره فشرده بود کادرش کم بود و نمیتونس شیفتاشو کم کنه سرماخوردگی داشت و بخاطر رفتن شیفت زیاد و استراحت نکردنش بیماریش شدید شد انقدر سرفه میکرد که نفسش میگرفت شب شیفت شب بود با خواهش چند روز مرخصی گرفته بود بیاد خلخال استراحت کنه شاید خوب شه صبح ساعت هشت نه از شیفت شب اومد حالش بد شد زنگ زد به ما حالم بد شده سرفه میکرد و یه دفعه دیدیم نفسش رفته و هنوز هم منتظر خاله مهربونمم چشمم به راهی که هیچوقت نیومد آخ خاله نمیدونی چشام بارونیه هنوزم چشم به راه تو خاله جونم کم مونده سالگردت اما مرگت داغی بود تو دل ما.این بیمارستانها حتی به کادر های خودشونم رحم نمی کنن چقد خالم گفت مریضم هیچکی دردشو جدی نگرفت انقد برای این بیمارستان زحمت کشید اما خودش و جوونیشو فدای پرستاریش کر و رفت.و دختر داغدارش موند و ما با غمی تا بی نهایت تا آخر عمر بر دل سردمان.روحت شاد پرستار نمونه سیده حوریه احمدی
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار