کد خبر: ۶۸۵۱۱۹
تاریخ انتشار: ۰۷ آذر ۱۳۹۷ - ۱۷:۰۶ 28 November 2018

در سالگرد درگذشت سلیم موذن زاده، سخن چندان تازه ای نمی توان گفت که رمزی از رموز ناشناخته ی آنرا باز گوید.
از این اُعجوبه ی قرن که چهار گوشه ی آواز را با صدای پر قدرت خود در نوردید بعد از مرگش بسیار گفته اند. ما عادت کرده ایم که تعریف و تمجید از بزرگان را به بعد از مرگ او موکول کنیم. چه بلیغ می شود زبان تمجید ما برای هر کسی، بعد از آنکه بمیرد!
چرا در حیات و زندگانی بزرگان حق او را ادا نمی کنیم،خدا می داند! چو بعد از مرگش می خواهیم آشتی کنیم همه ،عُمر از غمش در امتحانیم. اصلا کنون پندار، مُرده است ،آشتی کن.که در تسلیم، همه ،چون مُردگان است.چو بر گورش بخواهی بوسه دادن، رُخَش را بوسه دِه، اکنون همان است.
باری
به خاطر دارم در سالی که رئیس جمهور محترم در یکی از برنامه های تبلیغات انتخاباتی اولین دوره ی خود از پخش ربنای شجریان در صدا و سیما یاد کرده بود در روزنامه ی اعتماد مطلبی با این عنوان نگاشته بودم که صدای ما هم مانند صدای شجریان خوب است آقا ! ما را هم دریابید…

حکایت امثال سلیم در کشور ما به قصه ی آن مرد یخ فروش در آفتاب تَموز تابستان می مانَد که کسی وقت ظهر رسید وپرسید فروختی؟
و اوبا کمال سادگی آهی کشید و گفت:
“نخریدند تمام شد.”
آری
تمام شد آن صوت داوودی که چنان محبوب بود،لیک بر محروم، بانک چوب بود.حال کجاست حافظی از شیراز که از سر حسرت بسراید ،بَر کِش ای مرغ سحر، نغمه ی داوودی باز، که سلیمان گل از باد هوا باز آید و هُدهُد خوش خبر از طَرف سَبا باز آید!
کدام کشور، اگرصدای معجزه آسای موذن را داشت، او را در سطح جهانی معرفی و مطرح نمیکرد که ما نکردیم؟!
نکردیم که هیچ، بعضی موقع برخوردهای دل آزاری هم با او داشتیم.
سالها پیش، به مدت چند سال از شهر و دیار مورد علاقه اش تبعیدش کردیم. کسی باشنیدن آن سرفه هم نکرد. جُرمش چه بود نمیدانم، اما در افواه گفتند، دادستان شهر به لهجه ی شیرینی، گفته است “چرا این همه پول میگیری از مردم برای یک ده روزمحرم پسر؟! و …”
مبلغی که به ارزش آن روز و امروز ما، با پول دریافتی برای یک شوت به توپ گرد فوتبال هم برابری نمیکرد که آیا آنهم راهی به درون دروازه حریف ببرد یا نبرد.
معمولا رفتار ما با داشته های فرهنگیمان سختگیرانه است.همه ی ما درمعرفی جایگاه شایسته ی او کوتاهی کردیم . گرچه کارهایی نیز کردیم اما تناسبی با نام و آوازه ی او نداشت.
شاعری را گفتند :
خودت را معرفی کن
گفت:
من بهترین شاعرفلان دیارم.
گفتند:
بهترین را خودت نگو، خوبیَت ندارد که خودت به خودت بهترین بگویی .بگذار دیگران بگویند.
به سادگی و صداقت و صمیمیتی گفت:
” آخر ،پنجاه سال صبر کردم ، کسی نگفت که … ”
پرآوازه ترین و دلنشین ترین صدای قرن خاموش شد ه است و صاحبش دیده از جهان فرو بسته است اما یاد و نامش ،همیشه گرامیست.

روحش شاد.

مالک رضایی
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار