روزنامه ستاره صبح در مطلبی با عنوان «تاریخ را تحریف نکنید و از قضاوت تاریخ بترسید» به قلم علی صالحآبادی، مدیرمسئول روزنامه و دبیر ستاد بسیج اقتصادی کل کشور در دولت دفاع مقدس این گونه آورده است:
واقعیتهای پیدا و پنهان نشان میدهد که گروههای ذینفع در مناقشات سیاسی و جنگ تلاش کرده و میکنند تا با تحریف تاریخ و نادیده انگاشتن واقعیتها به دلیل تضاد منافع یا فکری با کسانی که کشور را در دوران جنگ بهدرستی اداره کردند، واقعیتها را وارونه و آنطور که خودشان میپسندند جلوه دهند. این رفتار در ارتباط با مدیرانی که کشور را در دوران جنگ ایران و عراق بهخوبی اداره کردهاند، رخ داده است. دراینارتباط برخی افراد نقش مهم میرحسین موسوی و اکبر هاشمی رفسنجانی در اداره کشور و مدیریت جنگ و مهمتر نقشی که این دو نفر در پایان دادن به جنگ که تداوم آن برای کشور خسارت مالی و جانی فراوان داشت را زیر سؤال بردهاند. دراینارتباط سیدحسن خمینی سال گذشته در سالگرد دفاع مقدس به موضوع تحریف دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: «به نظر من این تحریف نیست، مضحکه است که قصه جنگ را بگوییم و نگوییم فرمانده جنگ آقای هاشمی بود و نگوییم نخستوزیرش چه کسی بوده است، بنیاد شهیدش را چه کسی اداره کرده است و تنها به گروهی خاص بسنده کنیم. در جنگ همه بودند و همین رمز توفیق بود.»
یکی از دستاوردهای مدیریت جنگ این بود که نگذاشت ایران مثل دوره قاجار که ۲۷ شهر کشور در قالب دو عهدنامه ننگین گلستان و ترکمانچای به روسیه واگذار شد تجزیه شود، بلکه تمامیت و یکپارچگی کشور حفظ شد. به همین دلیل ضرورت دارد که به نقش بازیگران خرد و کلان در مدیریت جنگ پرداخته شود تا عدهای مثل رفیقدوست، الله کرم و … به خود اجازه ندهند به مدیران خط مقدم جنگ اتهام بزنند و بگویند اینها نگذاشتند ما بغداد را تصرف کنیم!
نویسنده که در متن اداره کشور و جنگ قرار داشت و در استانداری خراسان بزرگ، ستاد بسیج اقتصادی کشور و مجلس مسئولیت داشت، چند نکته را در ارتباط با دستاوردهای دوران جنگ بازگو میکند. این نوشتار برای ثبت در تاریخ و دفاع از مدیریت اقتصادی کشور توسط مهندس میرحسین موسوی نخستوزیر دوران جنگ، مسعود روغنی زنجانی وزیر برنامهوبودجه و اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس و جانشین فرمانده کل قوا، در اداره جنگ و پایان دادن آن و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ نوشته میشود. بهترین سند برای شناخت رویدادها روایت کسانی است که خود در میدان بودهاند نه آنهایی که از دور دستی بر آتش داشتهاند.
پرسش این است که چرا عراق در روز ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ به ایران حمله کرد؟ صدام حسین رئیسجمهور عراق به دلیل اینکه شاه ایران در جریان معاهده ۱۹۷۵ الجزایر که به نفع ایران بود در برابر ایران تحقیر شد به دنبال فرصتی بود تا به ایران ضربه بزند. وقوع انقلاب این توهم را برای او فراهم کرد که ارتش ایران تضعیف شده و او میتواند ایران را شکست دهد و معاهده ۱۹۷۵ را ملغی کند. گزاره دیگر این بود که صدام همانطور که کویت را استان ۱۹ خود میدانست، خوزستان را نیز از آن خود میدانست و سودای الحاق خوزستان به خاک عراق را در سر داشت. خوشبختانه با مدیریت جنگ، حضور نیروی هوایی، نیروهای مردمی و سپاه، صدام به اهداف خود نرسید که این مهم یک دستاورد برای دولت دفاع مقدس و همه کسانی که مستقیم و غیرمستقیم در جنگ نقش داشتند بهحساب میآید.
درآمد نفتی ایران در ۸ سال فعالیت دولت مهندس موسوی حدود ۱۱۰ میلیارد دلار بود (کمی بیشتر از درآمد نفتی یک ساله کشور در دولت احمدینژاد). درآمد نفتی کشور در سالهای آخر جنگ به حدود ۶ تا ۷ میلیارد دلار در سال رسید. نویسنده شاهد بود که از این مبلغ ۳ میلیارد دلار برای جنگ، ۳ میلیارد دلار برای تأمین «کالاهای اساسی و ضروری» و یک میلیارد دیگر بهصورت مدیریت شده برای سایر نیازهای کشور اختصاص مییافت و درعینحال به توان داخلی نیز توجه ویژه میشد.
امروز اگر کسی از سیستم سهمیهبندی یا کوپن سخنی به میان آورد اقتصاددانان او را به سخره میگیرند. بااینوجود دولت مهندس موسوی با علم و آگاهی به شرایط کشور، جنگ و فشارهای خارجی این استراتژی را برگزید و معماران سهمیهبندی مرحوم مصطفی عالینسب، مرحوم تربتی، مرحوم سیاوش سمیعی، مهندس بهزاد نبوی و دیگران بودند. هدف این سیاست تأمین نیازهای مردم با اولویت عشایر، روستاییان، کارگران و دیگر اقشار با حداقل هزینه بود.
برای تحقق سیاستهای انقباضی در دوران جنگ «ستاد بسیج اقتصاد کل کشور» تشکیل شد. این ستاد منابع مالی کشور را برای اداره کشور، اداره جنگ، تقویت تولید و ساماندهی بازار هدایت میکرد. مأموریت اصلی این ستاد این بود که حداکثر کالا را با حداقل قیمت به عموم مردم برساند.
سیاستها در دولت دفاع مقدس بهگونهای بود که هرچند درآمد مردم پایین بود، اما، چون ارزش پول ملی بالا بود، افراد با درآمد پایین میتوانستند نیازهایشان را تأمین کنند.
در زمان جنگ قیمت دلار حدود ۵۰ تا ۶۰ تومان و تورم بیش از ۱۰ درصد بود. مهم اینکه قیمتها از ثبات برخوردار بودند و داراییهای مردم دچار افتوخیز نمیشد (البته اصولگراها در مجلس هفتم تثبیت ۹ قلم کالا را تصویب کردند و میپنداشتند با اجرای این طرح قیمت کالاها ثابت میماند، ولی نتیجهاش تورم ۴۰ درصدی شد). گوشت قرمز در دوران جنگ بهصورت سهمیهبندی و با قیمت هر کیلو ۷۵ تومان به مردم داده میشد، این در حالی بود که قیمت آزاد آن هر کیلو ۱۰۰ تومان بود. دولتهای پس از انقلاب نتوانستهاند عدالت اقتصادی را اجرا کنند، قیمتها را پایین بیاورند، قدرت خرید مردم را بالا ببرند، ارزش پول ملی را افزایش دهند و فساد، رشوه و ارتشا را که در دولت دفاع مقدس نزدیک به صفر بود، ریشهکن کنند. آقای رفیقدوست پرسش این است که آیا باید به دولتی که اولویتش اداره جنگ و تأمین نانوآب برای مردم بود و مثل شما رؤیای فتح بغداد را در سر نداشت، مدال افتخار داد یا چنین دولتی را متهم به سهلانگاری و از دست دادن فرصت فتح بغداد کرد؟
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ اینگونه آغاز شد که نخست مسعود روغنی زنجانی وزیر برنامهوبودجه و سپس میرحسین موسوی و در انتها اکبر هاشمی رفسنجانی به میدان آمدند و به رهبر انقلاب گزارش دادند که کشور به دلیل مشکلات مالی توان ادامه جنگ را ندارد. نویسنده به خاطر دارد پسازآنکه ۲۷ نفر از مقامات جلسهای را در حضور رئیسجمهور وقت برگزار کردند و نتیجه را به فرمانده کل قوا انتقال دادند، ایشان نامهای به نمایندگان مجلس نوشتند و گفتند من پس از دریافت گزارش وزیر برنامهوبودجه و نخستوزیر، قطعنامه را پذیرفتم. ایشان همچنین شرایط فرمانده سپاه را برای پیروزی بر صدام شعار دانستند (نقل به مضمون). پذیرش قطعنامه برگ زرین جنگ به شمار میرود، زیرا با این اقدام امام، تمامیت کشور حفظ و برنامههای دشمنان نیز خنثی شد. برداشت نویسنده در آن زمان این بود که عموم ایرانیان از این اقدام استقبال کردند. آقای رفیقدوست به خاطر دارید که امام در آن زمان به همفکران شما که مخالف دولت مهندس موسوی بودند گفتند که شما نمیتوانید یک مدرسه یا نانوایی را اداره کنید، چه رسد به اداره کشور. نویسنده به شما و امثال شما توصیه میکند تاریخ را تحریف نکنید و از قضاوت تاریخ نیز بترسید.