علیرضا خانی، سردبیر روزنامه اطلاعات در یادداشتی با عنوان «یک فاجعهی عادی!» این گونه آورده است:
۱ـ پرندگانی که از یک مترسک میترسند، پس از مدتی اگر شکل و جای مترسک عوض نشود، روی آن مینشینند.
اگر ما از صدای یک شیپور از جاکنده شویم، پس از چندین بار تکرار، دیگر عکسالعمل اولیه را نشان نمیدهیم و نمیترسیم.
به این اتفاقات «عادیشدن» یا «خوگیری» (Habituation) میگویند. عادی شدن یک فرایند یادگیرانه است. یعنی ما کمکم
یاد میگیریم در برابر اتفاقات بد، ناخوشایند و حتی خطرناک واکنشی نداشته باشیم و آن را عادی بینگاریم.
۲ـ موضوع آلودگی هوای تهران، به رغم کُشنده و مرگبار بودن به «امری عادی» تبدیل شده است. مسئولان ارشد، مسئولان میانی، کارشناسان، مقامات بهداشتی، نمایندگان مردم در مجلس، پزشکان و حتی روزنامهنگاران هم یاد گرفتهاند که کمکم به آن بیتوجه باشند و در برابر آن سکوت کنند. بهترین نمونه و شاهد عادیانگاری و عادیشدن در سخنان یک نماینده مجلس بود که گفته بود «مردم نباید از مازوت بترسند.» درست مثل اینکه بگوییم مردم نباید از مرگ بترسند!
۳ـ بزرگترین عامل آلودگی هوای تهران ـ و کلانشهرها ـ تراکم جمعیت است. تراکم جمعیت به معنای تراکم خودرو و تراکم سیستمهای گرمایشی خانگی و غیرخانگی اعم از اداری و تجاری و صنفی است. کافیست یک نگاه ساده به چند آمار بیندازیم.
در سال ۱۳۲۰ (۸۰ سال پیش) جمعیت تهران ۵۴۰ هزار نفر بود.
در سال ۱۳۶۵ جمعیت تهران از مرز ۶ میلیون نفر گذشت. سرشماری سال ۹۵ جمعیت تهران را ۸ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر ثبت کرده که بدونشک اکنون مقادیری بیشتر از ۹ میلیون نفر است. این جمعیت مربوط به منطقه مرکزی تهران (شهر تهران) است و شامل اسلامشهر، پاکدشت، بهارستان، پردیس، پیشوا، دماوند، رباطکریم، شهرری، شمیرانات، شهریار، شهرقدس، قرچک، ملارد، ورامین و فیروزکوه نمیشود. مجموعه این شهرها که اغلب آنها کاملاً پیوسته به تهران هستند، استان تهران را تشکیل میدهند که طبق سرشماری سال ۱۳۹۵ حدود ۱۳ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر جمعیت داشتند و اکنون با گذشت ۵ سال قطعاً جمعیتی بیشتر دارند.
یک قلم آمار خودروها هم جالب توجه است. در سال ۱۳۵۷ حدود نیم میلیون خودرو در تهران حرکت میکرد که اکنون به حدود ۸ میلیون دستگاه رسیده است.
۴ـ هر سال، از پاییز با سرد شدن هوا و پدیده وارونگی، آلودگی هوا شروع میشود که در ماههای آبان، آذر، دی و بهمن این آلودگی در اوج است. براساس آمارها و پایشهای آلودگی هوا، هر سال میزان آلودگی از سال قبل بیشتر میشود که البته این روند با توجه به روند افزایش جمعیت شهر، افزایش خودرو و افزایش ساخت و ساز، روندی طبیعی است.
۵ـ هر سال، از ابتدای پاییز و سرد شدن هوا، دولت اعلام میکند با توجه به افزایش مصرف گاز در بخش خانگی چارهای جز استفاده از مازوت برای برخی نیروگاهها ندارد. مازوت سوختی سنگین است که سوختن آن ترکیبات اکسیدگوگرد تولید میکند و خطرناکترین آن دیاکسید گوگرد (SO۲) است. اثبات شده است که این گاز عامل بیماریهای تنفسی، قلبی و سرطان است، اما سالهاست دولت چارهای جز انتشار آن ندارد!
۶ـ آمایش سرزمین یعنی تنظیم و توزیع جمعیت به نسبت اقلیم، محیطزیست و امکانات طبیعی برای استقرار جمعیت. سالهاست درباره آمایش سرزمین هزاران ساعت سخنرانی و هزاران صفحه نوشتار روی کاغذ آمده، اما اثری از آمایش سرزمین در این سرزمین نیست؛ اثبات این سخن اصلاً دشوار نیست. کافیست یک بار در خیابانهای شهرهای پرجمعیت راه بروید.
۷ـ آلودگی موضوعی جدی است، به قدری جدی که سالانه هزاران نفر در این دیار را به کام مرگ میکشاند. چه خوب بود اگر مجلس و دولت که نگران پیری جمعیت در۳۰ سال بعد هستند و از الان برای جلوگیری از آن قانون جامع تدوین کردهاند و برنامهریزی اساسی دارند برای موضوعی که هماکنون در حال کشتار شهروندان کلانشهرهاست هم با جدیت و همت وارد عمل شوند. زمانی یک مقام قضایی گفته بود که کوتاهی مسئولان در برابر آلودگی فزاینده، در حکم قتل غیرعمد محسوب میشود.