آسیب هایی که جنبش دانشجویی با آن روبرو است

کد خبر: ۱۴۰۳۱۱
تاریخ انتشار: ۱۵ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۹ 06 December 2015

نیمه آذر و تقارن آن با روز دانشجو، هرسال فرصتی است ارزشمند تا باری دیگر سخن از چیستی فعالیت و جنبش دانشجویی، رسالت اصلی و عصری آن و نیز نقد رویه های سابق و موجود و ترسیم افق پیش رو در کانون توجهات جمع های دانشجویی قرار گیرد…

بازشناسی انتقادی و تکامل نگر نقش تاریخی دانشگاه در تحولات سیاسی اجتماعی عصر حاضر از ابتدای تاسیس این نهاد، به شناخت جایگاه والای این نهاد و دانشجو به عنوان رکن رکین آن، یاری خواهد رساند. چه اینکه نامگذاری ۱۶ آذر هرسال به یادوخاطره ۳ شهید راه مبارزه با استعمار و استبداد به جهت شناخت حقیقی این ۳ آذر اهورایی۱ از جایگاه خود در پیگیری مطالبات اصیل ایشان بوده است.

انقلاب اسلامی ایران را میتوان نقطه کانونی نمایش قدرت نرم دانشگاه به عنوان مبدا تحولات در تاریخ جنبش دانشجویی دانست؛ نهضت اسلامی در دهه های ۴۰ و خصوصا ۵۰ شمسی به تدریج نوک پیکان مطالبات آرمانگرایانه و ضد استعماری دانشجویی را به سمت و سوی ادبیات توحیدی و بر مبنای شریعت اسلامی سوق می دهد. پس از تاسیس جمهوری اسلامی پیگیری آرمان های اصلی و محوری نهضت بر دوش جنبش دانشجویی سنگینی بیشتری می یابد، چه اینکه رهبران نهضت، در نظم جدید به شکل دهی ساختارهای موجود پرداخته و فرصت حضور فعال در فرآیند نهضت تا حدی از آنها سلب میشد.

وقایعی همچون تسخیر لانه جاسوسی در ۱۳ آبان ۵۸ یا حضور دانشجویان در جنگ تحمیلی نشانه‌هایی از عدم فراموشی سوگیری‌های اصلی جریانات دانشجویی بود که به‌تدریج و به این‌سو دچار تحولاتی شد که البته می‌باید ریشه‌های آن را خارج چارچوب رسمی دانشگاه و در یک تحلیل وسیع‌تر بررسی کرد؛ به تدریج جنبش دانشجویی مسلمان در عوض پیگیری آرمان های نهضتی که تحول اساسی بهمن ۵۷ را ایجاد کرده بود، علم مبارزه را وانهاده و متاثر از القائات خارج از چارچوب داخلی دانشگاه به حفظ نظم مستقر، نزدیکی به کانون های قدرت رسمی و در یک کلمه ترجیح حفظ نظام به تداوم نهضت، روی آورده و البته برخورد های دفعی با اندک حرکت های تحول خواهانه نیز به تداوم رویه فوق الذکر یاری می رساند.

آسیب دیگری که در دوره های بعد از انقلاب در بدنه جنبش دانشجویی شاهد آنیم، گسستی اجتماعی بین توده های ملت با طبقه روشنفکر و خصوصا دانشجوست؛ این فاصله به طور خاص از اوایل دهه ۷۰ وظهور گرایش های روشنفکری دینی در بدنه جنبش دانشجویی رو به فزونی نهاد و در سالیان اخیر به شدت آن نیز افزوده شد که بدان خواهیم پرداخت.

دانشگاه آن زمان می تواند چراغ راه هدایت ملی ۲ باشد که با حفظ ارتباط مستمر خود با مطلق مردم به طور عام و محرومین و و مستضعفین به طور خاص؛ نقش واسطه گری خود در جهت پیگیری مطالبات ملت و نیز روشنگری و اصلاح را به نیکی ایفا کند.

حضور دانشگاه و دانشجو در عرصه چالش رسمی و سیاسی درقالب حضور در طیف های سیاسی نیز موضوعی مناقشه بر انگیز در دهه های اخیر بوده است. با پذیرش این موضوع که در میهن ما سیاست ورزی در چارچوبی منسجم و با ضوابط نبوده و پیوسته ارتباط پیدا و پنهانی با عرصه قدرت اقتصادی و امنیتی داشته، عدم وجود ساز و کاری مناسب و قابل اجرا-به رغم وجود متن معتبر در خصوص آن یعنی قانون اساسی-برای حضور موثر و با ضابطه طیف های مختلف سیاسی در مجادلات رسمی مانند انتخابات و…از یک سو و سوء استفاده از ظرفیت های دانشجویی برای نیل به قدرت از سوی دیگر، احساسات پاک دانشجویی را به پای قدرت طلبی احزاب و جریانات سیاسی قربانی کرده و اثرات سوء و زیانباری از جمله گسترش روحیه انفعال و سیاست زدگی در جریان های دانشجویی را نتیجه می دهد.

کارنامه اخیری که در برخورد با جریانات دانشجویی و جلوگیری از فعالیت اکثربخشیآنان-با توجیه های مختلف- بوجود آمده، قابل تامل و ارزیابی است ۳. رویه ای که نشاط سیاسی دانشگاه را در چارچوب های فراقانونی،متکی به آرای شخصی و سازمانی تعریف کرده،رکود را به پرسشگری و ثبات را به تعالی ترجیح داده و مطالبه گری را تنها در پیگیری مطالبات جناح سیاسی خود میداند.

طنز آمیز است اینکه ذیل گفتار خاص سیاسی خود و نه خارج آن تکثر را بپذیریم و درعین حال علم آزاد اندیشی و فضای منطقی و باز در دانشگاه ها را برداشته و هر صدای غیر خود را متهم به انواع و اقسام برچسب ها کنیم.

تهیدستی معرفتی و ضعف چارچوبمندی ایدئولوژیک ۴ آسیبی است که علی الخصوص در سال های اخیر، جنبش دانشجویی با آن روبرو است. عدم وجود سرمایه فکری لازم برای حضور در میدان، جنبش دانشجویی را -فارغ از دسته بندی های آن-به عنصری مکانیکی تبدیل می کند که اولویت های خود را از رسانه ها گرفته و ناخودآگاه آن را به عنصری منفعل و کلیشه محور بدل خواهد نمود.

بازخوانی تاریخ تحولات معرفتی در دانشگاه طی دهه های اخیر با نگاهی آسیب شناسانه و تکاملی به بهبود این وضعیت و یافتن مساله کانونی در مطالبات دانشجویی کمک خواهد نمود. از سویی دیگر روی آوردن به تحکیم مبانی هویتی و حقیقی و پس از آن اهتمام به سازماندهی اجتماعی، برای جلوگیری از دچار شدن به آفت عملگرایی نیزمفید فایده خواهد بود.

پر پیداست که موارد فوق الذکر بخشی از مجموعه علل و عوامل فراز و فرود جنبش های دانشجویی در دهه های اخیر میباشد. وبه این مجموعه هم چنان می توان افزود.

برای نیل به وضعیت ایده آل و تکاملی در جنبش های دانشجویی:

۱) جنبش های دانشجویی مسلمان با علم به تمایز و تفکیک نهضت و نظام، انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، وضعیت ایده آل و نظم مستقر و با اولویت دادن به عنصر اولی در سمت گیری های سیاسی و اجتماعی خود می باید در جهت احیای آرمان های اصیل نهضت اسلامی برآیند. آرمانی از جنس مبارزه با استعمار و استبداد، ازادی خواهی و آزادگی، محور قرار دادن مکتب به عنوان برنامه عمل و نه سرپوش گذاشتن بر آسیب های موجود.

۲) با رجوع به متن جامعه و ایجاد حلقه های ارتباطی با توده ها از طریق ظرفیت های جدید رسانه ای و ارتباطی و محور قرار دادن پرداختن به نارسائی های اجتماعی و اقتصادی در توده های محروم به بازتولید اعتماد ۵ و آغاز ارتباطی نو و مستمر مبادرت ورزند.

۳) با عنایت به ۲ مورد واپسین از آسیب ها، جنبش های دانشجویی مسلمان و آنان که چارچوب های موجود را ناکافی دانسته و به تغییری ایده آل می اندیشند، می بایست به فکر سامانی جدید و طرحی نو با تکیه بر تجارب تاریخی و معرفتی گذشتگان باشند تا در چارچوب گفتار احیای تفکر دینی و با تکیه بر آرای اندیشمندان مسلمان به تحکیم سویه های مختلف هویت سیاسی و اجتماعی خود پرداخته و از دل آن به عرصه چالش رسمی سیاسی ورود پیدا کرده و طرحی نو دراندازند.

در واپسین کلام یادی میکنیم از شهید مهدی رجب بیگی(از اعضای فعال در حادثه تسخیر سفارت آمریکا) او که در سالگرد ۱۶ آذر اینگونه نوشت:

ای دانشگاه:

بر رنج همیشه‌ی عمرمان و بر مظلومیت‌ سرتاسر زندگی‌مان و بر شهادت هر عصرمان می‌توانی گواهی داد؟

و تو دانشگاه خوب به یاد داری (…) آن‌روزها راکه مشت‌مان را برافراشته نگاه داشتی تا دژخیمان را به هراس اندازی و تو دانشگاه شاهد مظلومیت‌‌مان بودی که هرگاه در شب سرد روزگارمان هیمه‌ای یافتیم تا آتشی بیافروزیم و مشعل قیام‌مان سازیم، قداره‌بندان دون صفت چه‌گونه «آذر»مان را فسردند تا لختی دیگر بر تن لخت‌مان تازیانه کشند.

و نیک می‌دانی که در این طوفان ظلم، هیچ‌گاه از پای نیافتادیم و بر جای ننشستیم که امت ابراهیم را فقط رفتن می‌باید و بت شکستن نه ماندن و برجای نشستن.

………………………………………………………………………………………………………………………………………….

۱-تعبیر مرحوم دکتر شریعتی در سالگرد۱۶آذر۳۲

۲-تعبیر حضرت امام خمینی درباره دانشگاه مورخ ۳۱/۰۶/۱۳۵۸

۳-برخورد دفعی و تخریبی آنگاه مذموم است که به رویه‌ای همیشگی و اساسا پایدار تبدیل شود.تا جاییکه حیات سیاسی ما درگرو حذف فیزیکی رقیب باشد! وگرنه انتظار داشتن از جریانات دانشجویی که در چارچوب‌های تعریف‌شده خود فعالیت کنند،گزاف نیست.

۴-ایدئولوژی به‌مثابه یک مجموعه منسجم و نظام وار فکری

۵-اعتمادی که متأسفانه طی سالیان اخیر با به ابتذال کشیدن واژه‌ها و مفاهیمی چون مردمی بودن و عدالت‌خواهی،روبه کمرنگی گذاشته.

یادداشت از :سعید طهماسبی

اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار