گذشتن از اروندرود کار بسیار سختی بود، عراقیها با رادارهای قوی و دوربینهای دید در شب سطح اروند را کنترل میکردند، اما جوانان آنروزها با روحیه ایمان و اطاعت از رهبری و امام با مرگ دست و پنجه نرم میکردند و سختیها را بهجان میخریدند.
به گزارش تابناک مازندران، وقتی پای صحبت رزمندگان دوران هشت سال دفاع مقدس مینشینیم با شنیدن آن خاطرات، باور کردن آن اتفاقات برایمان دشوار میشود، اما این در حالی بوده که تمامی این داستانها و اتفاقات تنها گوشهای از رشادتهایی است که در آن برهه حساس از زمان در ذهن این غیورمردان باقیمانده و قطعاً هر ثانیه برای آنها خاطرهای عمیق در دل خود نهفته داد.
رزمندگانی که در توصیف خاطرات خود میگویند که این روحیه شجاعت را از کودکی به ارث بردند و در نوجوانی آن را به منصه ظهور رسانده و سپس در دوران جوانی این نهال ارزشمند در وجود آنها بارور شد و بهدرختی تنومند تبدیل شد تا جاییکه به سهولت از لذتهای دنیوی و عیش و نوش جوانی دست کشیده و بهندای منادی پیر خود لبیک گفتند و در اطاعتپذیری از فرامین این رهبر عظیمالشأن چیزی کم نگذاشتند.
در همین زمینه پای صحبتهای یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس در شهرستان چالوس مینشینیم تا شاید پنجرهای از دوران دفاع مقدس بهسوی اتفاقات مشابهی که امروز توسط دشمن با عنوان جنگ نیابتی بهراه افتاد و جوانان این مرزو بوم برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) سر از پای نمیشناسند گشوده شود.
* پخش اعلامیههای امام
رحمت پورداودی متولد سال 1342 از روستای لاهو کلاردشت در گفتوگو با فارس، میگوید: دوران ابتدایی و راهنمایی را در مدرسه روستای لاهو گذراندم و در سال 57 در کلاس سوم راهنمایی که همزمان با شروع انقلاب اسلامی بود بنده نیز دوشادوش مردم در صف اعتراضات و راهپیماییها شرکت میکردم.
وی از بازداشت خود در یکی از این راهپیماییها خبر داد و افزود: پس از اینکه مرا بازداشت کردند به پاسگاه مرکزی بخش کلاردشت حسن کیف بردند و به قید گرفتن تعهد مرا آزاد کردند.
پورداودی با اشاره به اینکه با کمک همکلاسیها و نیروهای انقلابی روستا در کار توزیع و پخش اعلامیهها و عکسهای امام خمینی(ره) ایفای نقش میکردم، افزود: در سال 1360 در سن 18 سالگی با چند نفر از دوستان و همکلاسیهای خود به میدانهای جنگ و جبهه اعزام شدم و آموزش نظامی را در مدت 45 روز در استان گیلان و پادگان منجیل گذرانده و دوره تکمیلی آموزشی را نیز در پادگان المهدی چالوس سپری کردم تا به جبهههای غرب کشور قلهای استان کردستان و کامیاران اعزام شدم و مدت سه ماه در قلهای کامیاران مشغول انجام وظیفه بودیم و در طول این سه ماه نیز چند قله را با کمک نیروی پیشمرگان کرد مسلمان فتح کردیم.
* داشتن کشوری امن بر ما فرض بود
وی هدف خود را از حضور در میدانهای جبهه و جنگ گوش بهفرمان بودن امام و رهبر خویش اعلام کرد و افزود: با توجه به فرمایشات حضرت امام خمینی(ره) که فرمودند؛ «جبههها را خالی نکنید»، ما جوانان انقلابی نیز وقتی دیدیم دشمن در فکر نابودی و سرنگونی جمهوری اسلامی است برخود فرض دانستیم که باید اول مملکت امن داشته باشیم تا بتوانیم با خیالی آسوده در وطن خود به تحصیل ادامه داده و برای پیشرفت و آبادی کشور تلاش کنیم.
پورداودی دفاع از جمهوری اسلامی را دفاع از وطن، ناموس، شرف و حیثیت کشور و اطاعت از ولی امر مطلقه فقیه دانست و اظهار کرد: در ابتدای جنگ بهصورت داوطلبانه و سپس در زمان خدمتگذاری در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مدت 60 ماه در جبهههای حق علیه باطل شرکت کردم.
* کارآیی بالا و گمارده شدن در رستههای مختلف
پورداودی با تشریح گوشهای از فعالیتهایی که در این دوران داشت، خاطرنشان کرد: در ابتدا بهعنوان تک تیرانداز در غرب کشور و در جنوب هم در رسته پدافند هوایی بر اساس علاقه و پشتکار که در بنده وجود داشت و کارآیی بالایی که در رشتههای مختلف از خود بروز دادم فرماندهان اینجانب را در رستههای مختلف انتصاب میکردند.
* پیروی از خط ولایتفقیه در تمام برههها/ نباید گول زرق و برق دنیا را خورد
وی با توصیه به جوانان امروز خواستار پیروی از خط مطلق ولایتفقیه شد و اظهار کرد: همانطور که حضرت امام خمینی(ره) فرمودند؛ پشتیبان ولایتفقیه باشید تا به کشور آسیب نرسد جوانان نیز باید خداوند را در هر حالی یاد کرده و از وسوسههای شیطانی و امیال نفسانی دور شوند.
این رزمنده 8 سال دفاع مقدس با تأکید بر اینکه جوانان نباید گول زرق و برق دنیا را بخورند، تصریح کرد: جوانان امروز باید با ایمان و اعتقاد قلبی در فکر آبادانی و پیشرفت مملکت اسلامی بوده و با تلاش و همت مضاعف استقلال همه جانبه را در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ... رقم بزنند.
وی با اعلام اینکه بیگانگان هرگز مملکت ما را آباد نمیکنند، تأکید کرد: با توجه به هجمههای دشمن که در رسانههای استکبار سعی دارند تا جوانان را به راههای مختلف از مسیر اصلی اسلام منحرف کنند، بنابراین جوانان ما باید با بصیرت و روحیه شهادتطلبی در مقابل آنها ایستادگی کرده و از تهدیدهای آنها هراسی بهدل خود راه ندهند.
* پرهیز از سربار بودن دیگران
پورداودی مثمرثمر بودن برای این وطن و پرهیز از سربار بودن دیگران را از آروزهای خود دانست و افزود: باید کاری کرد تا دل شهدا و خانوادههای آنها همیشه شاد بوده و زمینه آزار و اذیت آنان را با عملکرد خود فراهم نکنیم.
* بسیاری از مسؤولان تنها بهفکر خود هستند
وی با انتقاد از اینکه بسیاری از مسؤولان تنها بهفکر خودشان هستند و با وجود مسؤولیتهای سنگینی که دارند بیشتر آنها را عملی نمیکنند، خاطرنشان کرد: تنها خواسته و تقاضایی که از مسؤولان میتوان داشت این است که بهفکر استقلال جوانان بوده و با توجه به تعدد فرزندان تحصیلکرده بیکار در هر خانهای باید در زمینه مشکل اشتغال جوانان اقدام کنند و با ارائه طرحها و برنامههای مناسب خودشان آستین همت را بالا بزنند.
ایثارگر جنگ و دفاع مقدس با تأکید بر اینکه حرکت مدیران و مسؤولان در صف مقدم زمینهساز حرکت سایرین میشود، بیان کرد: مسؤولان نیز مانند سایر افراد باید جوابگوی خون شهدا بوده و نباید کاری کنند که شرمنده شهدا و خانوادههایشان شویم.
وی با اشاره به اینکه در سال 62 ازدواج کرده و حاصل این ازدواج نیز سه فرزند دختر تحصیلکرده است، اظهار کرد: تقاضایی که از مسؤولان داریم ایناست که تنها حرف نزنند، بلکه کمی اقدام و عمل داشته و پای آنچه که بهزبان میآورند بایستند.
* امروز بهوصیت شهدا عمل نمیشود
پورداودی با اشاره به اینکه امروز دیگر بهوصیت و خواستههای شهدا زیاد عمل نمیشود، افزود: از نظر فرهنگی امروز کوچهها و خیابانهای شهر پر از افراد بدحجاب و بیحجاب شد در حالیکه بیشتر این کوچهها با نام شهدا مزین بوده و با توجه به تأکیدات شهدا مبنی بر اینکه حجاب سنگر است و باید سنگرها را حفظ کرد این خواستهها به سهولت در حال کمرنگ شدن است.
* شهدا شرمنده شما و امام حسین(ع) هستیم
وی با ابراز شرمندگی از محضر شهدا خاطرنشان کرد: همه ما شرمنده شهدا و حضرت اباعبداللهالحسین(ع) هستیم، زیرا میبینیم که بسیاری از مسؤولان چشمهای خود را بستند و کسی بهفکر اصلاح فرهنگ این شهر نیست و تنها بهمنافع خود می اندیشد در حالیکه همه باید جواب شهدا را بدهیم.
این رزمنده و ایثارگر با تأکید بر اینکه بر ما فرض است که در نشست و برخاستهای خود نهایت دقت را بهخرج دهیم، گفت: ما باید با کسانی مراوده کنیم که با دیدن او بهیاد خدا و اطاعت از ایشان بیفتیم و هرگز نباید با افرادیکه بهفکر معاصی بوده و انسان را از فکر خدا بازمیدارند بهگفتوگو بپردازیم.
وی گوش بهفرمان مقام عظمای ولایت بودن و نصبالعین قرار دادن فرمایشات ایشان را ضروری خواند و افزود: ما باید بدانیم که تا ابد مدیون شهدا هستیم و باید به احترام مقام آنها تمامقد ایستاده و حتی ارج و منزلت جانبازانی که در منازل یا آسایشگاهها بوده و بهعنوان شهدای زنده محسوب میشوند را حفظ کنیم.
* واقعه کربلا چشمه زلال همیشه جوشان
پورداودی با اشاره به اینکه واقعه کربلا چشمهای زلال است که همواره میجوشد و هر دوره و نسلی بهاندازه توان و ظرفیت خود از آن بهره میگیرد، افزود: حادثه واقعه کربلا که در سال 61 هجری قمری در سرزمین کربلا اتفاق افتاد توانست جهان اسلام را تکان داده و دگرگونی بزرگی در بین مسلمانان ایجاد کند تا جاییکه آثار با ارزشی که از خود برجای گذاشت نه تنها مسیر تاریخ مسلمانان و اسلام بلکه تاریخ بشریت و شیعه را تغییر داد.
وی از حقی که امام حسین(ع) بر گردن ما دارد سخنها گفت و اظهار کرد: همه شیعیان مدیون ایشان هستیم، زیرا اگر امام حسین(ع) نبود عاشورایی ایجاد نمیشد و اسلامی باقی نمیماند و در نتیجه وضعیت فعلی نیز برقرار نبود.
این رزمنده دفاع مقدس به شباهتهایی که بین انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس و قیام عاشورا وجود داشت اشاره کرد و گفت: صدها شباهت در جبهههای نبرد هشت سال دفاع مقدس وجود دارد که امروز را بهدیروز وصل میکند و عطر کربلا را بهمشام انسانها میرساند، بنابراین امروز نباید خاطرات و لحظات بهیاد ماندنی ایثارگران و شهدا فراموش شود.
* گذشتن از اروندرود کار بسیار سختی بود
وی به تشریح گوشهای از اخلاص و تفکرات عاشورایی همرزمان خود که امروز به درجه رفیع شهادت نائل شدند، پرداخت و با اشکهای جاری شده از چشمانش را پاک کرد و با بیان اینکه شهادت بهراستی سعادت میخواهد، ادامه داد: آری گذشتن از اروندرود کار بسیار سختی بود، عراقیها با رادارهای قوی و دوربینهای دید در شب سطح اروند را کنترل میکردند (ساحل اروند باتلاقی بود و پر از موانع مختلف). آشنایی با شنا، قایقرانی، جنگ در باتلاق، جنگ در نخلستان، عبور از موانع و جنگ تن بهتن از جمله آموزشهایی بود که رزمندهها میبایست قبل از عملیات ببینند؛ آموزشهای سخت، فشرده و نفسگیر که هر چه سختیهای آموزشی بیشتر میشد همدلی بچهها نیز بهموازات آن افزایش مییافت و در کارها از یکدیگر سبقت میگرفتند.
در زمینه تمرینهای شنا نیز مصائبی وجود داشت که عبارت بود از سوز سرمای آب که سبب میشد تا خیلیها از شدت سرما و حضور مداوم در آب مریض شوند و علاوه بر این لباسهای غواصی در فاصله بین آموزشها خشک نمیشد که کار را سختتر میکرد، در این میان غذاها و آذوقه خیلی ساده بود و در بیشتر مواقع نیز سرد اما با همه این مشکلات کمتر کسی اعتراض میکرد که با وجود سن رزمندهها که بهصورت میانگین بین 17 تا 25 ساله بود، میتوان دریافت که روحیه آنها در مقابل جوانان امروز قابل مقایسه و باور نیست، جوانان آنروزها با روحیه ایمان و اطاعت از رهبری و امام با مرگ دست و پنجه نرم میکردند و سختیها را بهجان میخریدند.
* قرعهکشی برای شهادت
پورداودی درباره شروع اجرای عملیات نیز بیان کرد: پس از اینکه آموزشها تمام شد همه نیروها برای اجرای عملیات آماده شدند، ما را با کامیون بهنزدیک منطقه عملیاتی انتقال دادند. روزی در سنگر نشسته بودیم که یکی از همرزمان گفت حالا که میخواهیم در این عملیات شرکت کنیم بیایید قرعهکشی کنیم تا ببینیم شهادت نصیب چهکسی میشود، ما 10 نفر بودیم و در این زمان شهید بهنام خودکار و دفتر کوچکی که در کیف خود داشت را درآورد و شروع کرد به نوشتن عناوینی مانند شهید، مجروح، اسیر و مفقود و آنها را در کاغذهای جداگانهای نوشت و در داخل کلاه خود قرار داده و اعلام کرد که هر کدام یک کاغذ را بردارید و هر کسی بهنوبت خود کاغذها را باز کرد و خواند، آنروز در سنگر وقتی دیدیم قرعه بعضیها بهشهادت درآمد نگران شدیم.
* عملیات کربلای 4 متفاوتتر از همیشه
آنروز گذشت... بعد از استقرار در ساحل منطقه عملیاتی کربلای 4 کنار نهر منتظر فرماندهان برای شروع عملیات بودیم، زیرا شرایط در آن شب بهگونهای دیگر بود و با همه عملیاتها فرق داشت، چون تا حدودی میدانستیم که دشمن از حضور ما خبر دارد اما از آمادگی کامل وی خبر نداشتیم.
وی ادامه داد: عملیات با رمز محمد رسولالله(ص) در تاریخ 65.10.03 آغاز شد و وقتی بهمیانه اروند رسیدیم دشمن با استفاده از هواپیماهای جنگی و ادوات سنگین با شلیک گلولههای منور سطح آب اروند را کامل مثل روز روشن کرد بهشکلی که تقریباً تمام شناورها و غواصیهای داخل آب برای عراقیها قابل مشاهده بود حتی آنقدر روشن بود که برق کلاه عراقیها و چهره آنها را در میان آب میدیدم و همین سبب میشد که به سهولت بهسمت نیروهای ما تیراندازی میکردند اما به هر شکلی بود با ایمان و اعتقادی که در دل نیروها بود تعدادی از نیروهای گردان توانستیم خود را بهساحل باتلاقی دشمن برسانیم، بهدلیل شدت حجم آتش دشمن در آنمکانی که ما بودیم معبری باز نشد و به سختی از میان سیم خاردار و میلههای خورشیدی و تلههای انفجاری خودمان را از خاکریز دشمن عبور دادیم اما چون سربازان عراقی بهشدت مقاومت میکردند قبل از رسیدن به خاکریز و عبور از ساحل کوله گلوله آرپیجی شهید فرامرز محسنسلطانی که همراه بود در داخل میله خورشیدی دشمن گیر کرده بود، در این زمان آب اروندرود نیز در حال مد کامل بود و بهسمت بالا میآمد اما بهکمک آقای پیروزی او را از موانع خورشید جدا کردیم و وارد جزیره امالرصاص شدیم، یکساعتی را همراه هم بودیم اما بهدلیل شرایط خاص این جزیره از هم جدا شدیم.
* قرعه فال بهنام من دیوانه زدند
نزدیک صبح بود که من نیز بهسختی از ناحیه دست راست مجروح شدم و موج انفجار خمپاره مرا بهداخل نیزار پرت کرد و در این زمان نیز آقای رضوی از بچههای اعزامی شهر چالوس در کنار من بود و کمک کرد تا از جزیره خارج شوم و پس از 13 روز بستری در بیمارستان اختر به خانه بازگشتم.
این جانباز هشت سال دفاع مقدس سپس کمی سکوت اختیار کرد و گفت: وقتی به خانه برگشتم و خبر از همرزمان خود گرفتم ناخودآگاه بهیاد قرعهکشی داخل سنگر افتادم و فهمیدم که تمام برگههای قرعه بههدف خورد، زیرا فرامرز محسنسلطانی، علیاصغر صدیقزاده، فرحبخش فقیهعبداللهی در آن عملیات بهشهادت رسیدند و پیکرهای پاک آنها پس از هفت سال به میهن اسلامی بازگشت، البته بهحق شهادت زیبنده این انسانهای بزرگ بود، چراکه عبادت و نمازشبها و مناجات این عزیزان زبانزد تمام رزمندهها بود.
* بیجواب ماندن چشمهای همیشه منتظر مادر
وی در ادامه بهذکر خاطرهای از شهید بهنام محسنسلطانی پرداخت و اظهار کرد: شهید بهنام در سال 65 در شرایطی بهخانه برگشت که برادر او فرامرز در کربلای 4 شهید شد و پیکرش در امالرصاص ماند اما او نمیدانست که در برابر بیتابیهای مادرش چگونه بر دل او مرهم بگذارد و در جواب چشمان همیشه منتظر مادر میگفت: «مادر جان! نگران نباش فرامرز را بر میگردانند».
اما بهنام تحمل نگرانیهای مادر را نداشت، در سال 67 که زمان آخرین اعزام ما قبل از قبول قطعنامه 598 بود، وارد منطقه عملیاتی شلمچه دریاچه ماهی مستقر شدیم و حدود 2 ماه در آنجا حضور داشتیم، شرایط بسیار سخت و طاقتفرسایی که در آن منطقه بود را تحمل میکردیم، قرار بود غروب خط مقدم را تحویل گردان دیگر بدهیم و خودمان بهعقب برگردیم اما خبر از عملیات بزرگ عراقیها در محور شلمچه نداشتیم چراکه نزدیکیهای صبح و با گرگ و میش شدن هوا مشغول صرف صبحانه بودیم که یکباره دیدیم از آسمان گلوله میبارد، آنروز دشمن آنقدر منطقه را با گلولههای توپ مورد هدف قرار داد که حتی سنگر هم جای امنی نبود و در این زمان من از بهنام محسنسلطانی خواستم که با توجه به اینکه برادرش شهید شده و پیکرش هنوز در امالرصاص باقی مانده است، بنابراین شما سوار خودروی تویوتا شو و این منطقه را ترک کن؛ اما برگشتن به عقب کار سختی بود و دشمن تقریباً منطقه را محاصره کرده بود.
* من آمدم سلاح بهزمین افتاده برادرم را بردارم
بهنام در این زمان جملهای زیبا و بهیاد ماندنی گفت، مبنی بر اینکه «من آمدم سلاح بهزمین افتاده برادرم را بردارم و از من توقع غیر این را نداشته باشید؛ زیرا هیچوقت دست از دفاع از اسلام و ولایت بر نمیکشم و آرزو دارم که با شهادت بهبرادرم برسم»، و اینچنین بود که به خواسته و آرزویش رسید و بهنام نیز در این نبرد شلمچه بهشهادت رسید و حدود 6 سال پیکر مطهرش در کربلای ایران باقی ماند و سپس به زادگاهش بازگشت و در مزار شهدا بهخاک سپرده شد.
پورداودی درباره آرزوی دیرینه و نهایی خود که همان شهادت در راه خدا است، نیز تأکید کرد: برای رسیدن به همرزمان خود هر لحظه بیتاب هستم و تنها آرزوی من پیوستن به خیل دوستانم است و حال که امروز دشمن مانند تمام جنگهایی که بر کشور ما تحمیل کرد اما موفق نشد در صدد راه انداختن نیز جنگ نیابتی افتاد و من نیز همانند دیگر عاشقان، دفاع از حرم امن اهل بیت(ع) را وظیفه خود میدانم و آروز دارم که روزی برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) راهی کشور سوریه شوم و بار دیگر بهدشمن ثابت شود که همدلی، اتحاد و اعتقاد مردم ایران در داخل و خارج از مرزها حد و مرز نمیشناسد و ما همواره برای اعتلای خاک و ناموس خود تلاش میکنیم.
* نگذاریم راه شهدا و امام به بیراهه برود
وی در پایان گفت: کلام آخر من به همه کسانی که امروز در آسایش و امنیت در کشور جمهوری اسلامی ایران زندگی میکنند این است که بدانیم مدیون شهدا و رشادتهای ایثارگران دوران دفاع مقدس هستیم و این عزت و سربلندی کشور تا زمانی ادامه دارد که راه امام، راه شهدا و اطاعت از رهبری در سرلوحه کارهای ما قرار بگیرد و از مسؤولان انتظار میرود تا تمام تلاش خود را در راه اعتلای ارزشهای دینی و اسلامی بهکار بندند و نگذارند راه شهدا و امام که امروز عامل اصلی امنیت کشور است خدای ناکرده به فراموشی سپرده شود و همچنین اطاعت از فرامین مقام معظم رهبری باید در سرلوحه کار تمامی مسؤولان کشور قرار بگیرد.
* نفوذ منافقان در سیستم مدیریتی جنگ
بهگزارش فارس، اگر در دوران 8 سال دفاع مقدس مهمترین علت سقوط خرمشهر نفوذ منافقان در سیستم مدیریتی جنگ و نادیده گرفتن توان جوانان بود اما رزمندگان با توکل به خدا و اطاعت از رهبر عزیز توانستند خرمشهر را آزاد کنند و امروز نیز درست به مثابه همان سالها اگرچه دشمن سعی دارد تا ریشه این انقلاب را بخشکاند و سعی در سست کردن اعتقادات و آرمانهای ملت ما دارد اما باید این را بداند که «هر کسی کو دور ماند از اصل خویش؛ بازجوید روزگار وصل خویش» و این را بداند که امروز نیز در برابر تمام توطئههای فریبنده و پر زرق و برق دشمنان هنوز هم جوانانی داریم که به دفاع از خاک و ناموس معتقد بوده و در این راه سر از پا نمیشناسند و حرم حضرت زینب(س) را حریمی برای امنیت خود دانسته و آگاهانه و از روی اشتیاق پای در آن سرزمین میگذارند.
* حرم حضرت زینب(س) حریم امن ملت ما
اگر در دوران 8 سال دفاع مقدس نوجوانان و جوانان به ندای پیر فرزانه و پیرو استراتژیهای ایشان جان شیرین خود را در طبق اخلاص میگذاشتند امروز نیز به پیروی از همان آرمانها و فرامین امام و مقتدای خویش را با جان و دل شنیده و بر همان اساس است که باز هم جان خویش را در دست گرفته و راهی سرزمین غربت میشوند تا ناموسشان احساس امنیت و آرامش کنند.
* جوانان ما با خلق آثار خود همه را میخکوب میکنند
و سخن آخر اینکه با مقایسه شباهتهای جوانان دوران دفاع مقدس با مدافعان حرم در مییابیم که امروز هم همین جوانان و همین رزمندگان مدافع حرم با همان رویکرد از ارزشها دفاع می کنند و اگر در آن دوران دغدغه شهدا در سبقت گرفتن در راه شهادت این بود که نمیخواستند تا کسی غیر از خودشان صدمه ببیند، امروز نیز جوانان فعال ما با بضاعت کم خود آثاری خلق می کنند که هر بیننده و شنوندهای را در جایش میخکوب میکند و ایکاش برخی از مسؤولان ما نیز امروز بیدار شده تا حاضر نشوند که بههرکاری دست بزنند تا دنیایی را که برای خود ساختهاند از دست ندهند.
--------------------------
گزارش از: زهرا خطیبی/ فارس
--------------------------