کتاب "انقلاب اسلامی در همدان" که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است به بررسی شکلگیری محافل مبارزه با رژیم پهلوی میپردازد که مشروح آن را در زیر میخوانید:
به گزارش تابناک همدان؛ پس از فاجعهى مدرسهى فيضيهى قم و ديدار اقشار مختلف مردم همدان با آيتالله خمينى، كانونها و محافل زيادى براى مبارزه با رژيم پهلوى شكل گرفت. به دنبال حادثهى مذكور، عدهاى از روحانيون مبارز همدان، ازجمله: حجتالاسلام سيدفاضل حسنى، سيدمحسن حسنى،سيداحمد حسينى ملايرى،شيخ فخرالدين راحمى،شيخ احمد رحمانى و حجةالاسلام ابوالقاسم خوابنما (حسينىپنا)،در منزل مرحوم حجةالاسلام سيداحمد حسينى اجتماع كردند و با هم عهد و پيمان بستند كه تا سرنگونى رژيم مبارزه كنند. بر همين اساس، مطالبى در اين خصوص پشت يك جلد قرآن كريم نوشته، همگى آن را امضا كردند.
روحانيون مذكور، پس از امضاى عهدنامهاى كه براى مبارزه با رژيم بسته بودند، مجالس مختلف و متعددى تحت عناوين گوناگون تشكيل دادند و به ارشاد و آگاه كردن مردم پرداختند. يكى از اين جلسات به عنوان تفسير قرآن، در منازل روحانيون به صورت نوبتى برگزار مىشد. علاوه بر مجالسى از اين قبيل، هيئتهاى مذهبى نيز محل مناسبى براى فعاليت و نشر حقايق بود. در اين زمينه هيئتهاى «عسكريه» و «فاطميه» فعال بودند و شبها جلسههايى در آنجا برگزار مىگرديد.
بازاريان نيز حضور چشمگيرى در اين جلسات داشته، در همه حال در كنار روحانيون بودند، چنانكه محمد ابراهيم درفشى با برگزار كردن روضهى سادات در منزل خود و دعوت از روحانيون مبارزى چون سيداحمد حسينى و حسنى موجب پيوند بيشتر بازاريان و روحانيون مىگرديد.
از جمله افراد ديگرى كه در اين خصوص، فعال بودند مىتوان از حاج جواد نوريان پارچهفروش، حاج محمود كتابفروش، آقا خليل خياط و سيدمحمد حسينى (دباغ) نام برد. اين افراد در مواقع لازم، بازار را تعطيل و اعلاميه صادر مىكردند. همچنين به توزيع و پخش بيانيههاى آيتالله خمينى اقدام و محيط را براى سخنرانى واعظان مهيا مىكردند.
روحانيون و بازاريان همدان به واسطهى طلاب همدانى حوزهى علميه قم، از وقايع مطلع شده، اعلاميهها و بيانيههاى مراجع و آيتالله خمينى نيز بدين وسيله به دست آنها مىرسيد. از جمله افرادى كه به صورت مداوم بين همدان و قم رفت و آمد داشت، فتحعلى صاحبالزمانى بود كه اعلاميهها را به همدان مىرساند.
حجتالاسلام موسوى همدانى در اين خصوص مىگويد:«همدانىهاى مقيم قم جلساتى داشتند و اعلاميههاى امام را به دست آورده و به همدان منتقل مىكردند تا مطالب، مخفى و مجهول براى مردم همدان نماند... در همدان هم جلساتى داشتيم با آقايان طلاب و روحانيون، از جمله آيتالله شهيد مدنى و سيدفاضل حسنى و حاج جواد نوريان و افرادى را براى سخنرانى و منبر به همدان دعوت مىكرديم.»
در آن زمان، علاوه بر آيتالله بنىصدر و ملاعلى آخوند همدانى كه در سطح كشور مقبوليت و معروفيت داشتند، شهيد مدنى نيز بسيار فعال بود و بدون هيچ واهمهاى به رژيم حمله مىكرد. آيتالله سيداسدالله مدنى در آن زمان به علت بيمارى سل براى معالجه و استفاده از آب و هواى خوب همدان، در تمام ماههاى گرم سال در اين شهر ساكن بود. سيدصادق حجازى در خصوص فعاليتهاى شهيد مدنى مىگويد: «شهيد مدنى در همدان در منازل و جلسات شديدآ برخورد مىكرد. ايشان در جلسات، مخصوصآ به نام معاويه و يزيد، به رضا شاه و محمدرضا شاه حمله مىكرد و اعمال آنان را به اسم معاويه و يزيد تشريح مىكرد.»
شهيد مدنى به منظور آگاه كردن مردم دهات و قراء نيز روحانيونى را به آنجا اعزام مىكرد. شيخ فخرالدين راحمى راجع به اين موضوع مىگويد: «ايشان من را مأمور كرد كه به اطراف همدان رفته، به عنوان مسئول سردفتر ازدواج ]و[ طلاق مشغول شوم».
روحانيون و مبارزان همدان نيز علاوه بر ارتباط با مراجع قم و آيتالله خمينى، به واسطهى آيتالله آخوند، با مراجع خارج از كشور و ساكن عتبات عاليات در عراق، مرتبط و از موضع آنها مطلع مىشدند؛ چنانكه در 8 ذىالقعدهى سال 1382 ق، آيتالله حكيم طى تلگرافى به روحانيون و مراجع ايران و آيتالله آخوند اعلام كرد :
«حوادث مولمهى پىدرپى و فجايع محزنه به ساحت علما و روحانيت قم، قلوب مؤمنين را جريحهدار و موجب تأثر شديد اينجانب گرديده است (وسيعلمُ الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون) اميد است حضرات علما دستهجمعى مهاجرت به عتبات عاليات بنمايند تا بتوانيم رأى خود را دربارهى دولت صادر نماييم. محسن الطباطبايى الحكيم»
آيتالله حكيم، با ارسال اين تلگراف، علماى ايران و آيتالله آخوند همدانى را به منظور اخذ تصميم براى مهاجرت به عتبات عاليات دعوت كرد؛ اما آيتالله آخوند در اين خصوص پيرو تصميم و سياست آيتالله خمينى بود.
او نيز اين درخواست را ناممكن دانست و اعلام نمود :«ما مىدانيم با هجرت مراجع و علماى اسلامـ اعلىالله كلمتهمـ مركز بزرگ تشيع، در پرتگاه هلاكت افتاده و به دامن كفر و زندقه كشيده خواهد شد و برادران ايمانى عزيز در شكنجه و عذاب اليم خواهند شد. ما مىدانيم با اين هجرت، تغييرات و تحولات عظيمى روى خواهد داد كه ما از آن بيمناكيم. ما عجالتآ در آن آتش سوزان به سر برده و با خطرهاى جانى صبر نموده، از حقوق اسلام و مسلمين و از حريم قرآن و استقلال مملكت اسلام دفاع مىكنيم.»
علاوه بر آيتالله حكيم، آيتالله سيدابوالقاسم خويى نيز طى تلگرافى به علما و مراجع ايران، از جمله آيتالله آخوند، از نهضت و اهداف آنان حمايت كرده و به شاه و دولت ايران هشدار داد: «در اول اين ماه، تلگرافآ از شاه خواستيم كه از پشتيبانى قوانين ضداسلام خوددارى نمايد وگرنه علماى اعلام و مسلمانان جهان در دفاع از مقدسات اسلام كوتاهى نخواهند نمود. به قرار معلوم، بر پشتيبانى خود باقى و از اهانت به مقدسات دين، دستبردار نيست؛ خصوصآ حادثهى مؤلمهى (قم) قلوب ما و عموم مسلمين را جريحهدار نموده. بار ديگر بدين وسيله اعلام مىداريم چنانچه از اين قوانين رفع يد نشود، آخرين وظيفهى خود را انجام خواهيم داد و مسئول هر حادثه، شخص شاه و هيئت دولت خواهند بود.»
فرهنگيان شهرستان همدان نيز پس از فاجعهى مدرسهى فيضيه و ملاقات با آيتالله خمينى، تصميم به مبارزه عليه رژيم گرفتند و به تشكيل جلسات دانشآموزى اقدام كردند. بر اين اساس، سيدكاظم اكرمى، حسن مشتاق و محمود آزاديان ـ از فرهنگيان همدان ـ پس از واقعهى فيضيه، به قم مسافرت كردند و با آيتالله خمينى ديدار نمودند.
محمود آزاديان راجع به اين ملاقات مىگويد :«با يكى دو نفر از دوستان در قم به واسطهى جابري ـ از طلاب همدانى مقيم قم ـ در منزل امام با وى ملاقات كرديم. از ايشان سؤال كرديم در رابطه با استفاده از اموال دولتى، ايشان فرمودند:«در حد ضرورت استفاده كنيد، اسراف نكنيد.»در خصوص استفاده از اين امكانات براى مبارزه با رژيم اجازه ندادند وگفتند استفاده نكنيد، مگر شخصى از اموال شخصى.»
سيدكاظم اكرمى نيز راجع به كسب اجازه از آيتالله خمينى به منظور انجام وظيفه در شغل دبيرى در اين ملاقات مىگويد :«عرض كرديم ما دبير هستيم. از دولت حقوق مىگيريم. آمديم اجازه بگيريم كه حقوقمان حلال باشد. به يكى از دوستان فرمودند: «چه تدريس مىكنيد؟»...بنده با يكى از آقايان گفتيم: «ادبيات تدريس مىكنيم.» فرمودند:«اجازه مىدهم؛ به شرط اينكه رقاصى ياد بچههاى مردم ندهيد.»
ميرخليل تقوى، يكى از روحانيون تبريزى بود كه در آموزش و پرورش استخدام و به دليل فعاليتهاى سياسى به همدان تبعيد شده بود. وى در سالهاى 1340ـ1341 پنج شنبهها بعد از ظهر، جلسات علمى و دينى تشكيل مىداد و تعدادى از دانشآموزان دبيرستانهاى همدان در آن شركت مىكردند. سيدكاظم اكرمى و محمود آزاديان نيز در برپايى اين جلسات، يار و همكار او بودند. بدينترتيب، فعاليتهاى سياسى فرهنگيان در همدان توسط تقوى پىريزى شد و شكل گرفت.بعد از رفتن تقوى از همدان در سال1342، آقايان اكرمى، مشتاق، آزاديان و محمدصالح مدرسهاى، كه همگى دبير بودند، جلسات دانشآموزى را دنبال مىكردند و هر هفته در يكى از منازل خود و يا اولياى دانشآموزان، گرد هم مىآمدند.
به علت استقبال دانشآموزان از اين جلسات كه بيشتر در زمينهى مسائل دينى و اسلامى بود و گاهى گريزى هم به سياست زده مىشد، علاوه بر جلسهى هفتگى، يك جلسهى خصوصى ديگر نيز با تعداد محدودتر و مطمئنترى از دانشآموزان تشكيل مىشد. در اين جلسه از طرف دانشآموزان سؤالاتى در زمينههاى عقيدتى و دينى مطرح مىشد و آقايان اكرمى، مشتاق و صالح مدرسهاى به آنها پاسخ مىدادند و به آگاهى و رفع ابهامات دانشآموزان در زمينهى مسائل روز و احكام دينى مىپرداختند.
علاوه بر جلسات دانشآموزى، جلسهى ديگرى از سوى فعالان سياسى فرهنگى و بازار تشكيل مىشد. در اين جلسه، آقايان متكلم، سيدصادق حجازى، برادران قايمى و تعدادى از بازاريان، از جمله محمد ابراهيم درفشى، برادران حسينى (دباغ)، سراج و يزدى، در آن شركت داشتند. در اين جلسه، هماهنگىهاى لازم براى فعاليت در سطح شهر همدان و چگونگى استفاده از امكانات مالى و معنوى افراد به عمل مىآمد.
از طرف ديگر، بازاريان نيز جلساتى در منازل و مساجدى همانند مسجد ميرزا تقى، ميرزا داود، نظر بيگ و مسجد جامع با شركت افرادى همچون حاج جواد نوريان، سيدحاجى حسينى (دباغ)، نورعلى آرتيمانى و ترابيان تشكيل مىدادند و هماهنگىهاى لازم را بين اصناف مختلف بازار به وجود مىآوردند.
فرهنگيان مذكور، علاوه بر پيوند با روحانيون شهر همدان، با روحانيونى همچون آيتالله شيرازى،جعفر سبحانى و شهيد مفتح نيز در ارتباط بودند و با آنان همكارى و همراهى داشتند. آنها به منظور توزيع اعلاميههاى رسيده از قم كه توسط افراد مختلف آورده مىشد (درسالهاى 1342-1343)، به هيچ وجه از دانشآموزان كمك نمىگرفتند؛ چرا كه هنوز نه خود دانشآموزان و نه محيط، آمادگى اينگونه اقدامات را نداشت؛
محمود آزاديان در اين باره مىگويد:«نوارهايى كه مىرسيد، پياده مىكرديم و اطلاعيه و بيانيههايى كه از جانب روحانيت و بهخصوص حضرت امام صادر مىشد، ما به دست مىآورديم و تكثير و توزيع مىكرديم و تمام اين فعاليتها مخفيانه بود.» ناگفته نماند كه در خصوص توزيع و پخش اعلاميهها و عكس مراجع و آيتالله خمينى، فرهنگيان رابطهى تنگاتنگى با روحانيون داشتند.