به گزارش "تابناک"؛ در روزهایی که گرمای بیسابقه، کشورمان و بسیاری دیگر از نقاط کره خاکی را در بر گرفته و بر دامنه مشکلاتی مانند کم آبی و خشکسالی میافزاید، گاه شاهد بروز مشکلاتی هستیم که دورنمایشان چیزی جز افزوده شدن مشکلات نیست؛ رویدادهایی مانند آتش سوزی که گاه جنگلها را میبلعد و گاه به جان دیگر پوششهای گیاهی میافتد تا نتیجه اش تشدید آثار شوم گرما باشد.
گرمایی که زمینه ساز مشکلات بسیاری است؛ مثل آتش سوزی وسیعی که به جان جنگلهای سوئد افتاده یا آتشی که مدتی است تالاب هورالعظیم را میبلعد و بلای جان منطقه شده است. اینها نمونههای عینی و به روز رویدادهای فصل گرمای سوزان است، اما در این میان برخورد هر کشور با این رویدادها مهم است.
در نمونه نخست، سوئد برای مهار آتش سوزی از کشورهای نروژ و ایتالیا کمک میخواهد، اما بحران در هورالعظیم ادامه دارد، بی هیچ درخواست کمکی! تالابی مرزی در جنوب غربی کشور که یک سوم آن در ایران و دو سوم در عراق است و آخرین بازمانده تالابهای بین النهرین به شمار میآید که برنامه محیط زیست سازمان ملل در سال ۲۰۰۲ خشک شدن آن را یکی از دو فاجعه زیست محیطی قرن اعلام کرده و نسبت به تبعات آن به کشورهای ایران و عراق هشدار داده است.
با این ملاحظه که بخش ایرانی هورالعظیم از یک طرف با کاهش شدید آب روبهروست و از سوی دیگر با اکتشافات نفتی دچار خساراتی شده تا بخشهای خشک شده آن به عنوان یکی از کانونهای اصلی تولید گرد و غبار شناسایی و معرفی شود. همان گرد و غبارهایی که تا سالها فکر میکردیم منشأ همه آنها عراق است، اما مدتی است میدانیم در تولیدشان تا حدی خودکفا هستیم!
اما چرا با وجود اشتراکی بودن این تالاب با کشور عراق و آتشی که در بخش واقع در کشور همسایه به جان آن افتاده، کاری از پیش نمیرود و مانند کشور سوئد برای حل بحران از کشورهای دیگر کمک خواسته نمیشود؟ آیا عراق بر مشکل بروز کرده، چیره است و بی دریافت هیچ کمکی میتواند بحران را مهار کند؟ اگر این گونه است، پس چرا آتش خاموش نشده و هنوز میتازد؟!
ما چه؟ ما به تجهیزات مورد نیاز برای اطفای حریقهایی از این دست مجهزیم؟ اصلا چرا هورالعظیم در انتظار مجوز عراقیها باید همچنان در آتش بسوزد؛ آن هم منطقهای صعب العبور، مین گذاری شده، باتلاقی و دارای نیزارهای انبوه و مرتفع که راه دسترسی زمینی به آن نیست؟!
در بررسی این دو بحران چند نکته را باید از نظر گذراند؛ نخست اینکه بحران سوئد به دلیل گرمای زیاد و کم آبی رخ داده، در حالی که در هورالعظیم عوامل گوناگونی در کنار گرما دست به دست همدیگر داده اند. سدسازیهای بی رویه بر منابع تغذیه کننده آب تالاب، تغییر اقلیم، وقوع جنگ، استخراج نفت، از بین رفتن نیزارها، کمبود رطوبت خاک و فقدان پوشش گیاهی باعث شده تا خاک تالاب هورالعظیم در معرض وزش مستقیم باد قرار گرفته و از پتانسیل فرسایش پذیری بالایی برخوردار شود.
نتیجه آنکه هورالعظیم از چشمه گیرش ریزگردها در گذشته به منشأ تولید ریزگردها تبدیل شده است. جالب آنکه در گذشته یکی از کارکردهای مهم تالاب، جلوگیری از توفان شن و گرد و خاک بود، چون تالابها رطوبت هوا را بالا میبرند و، اما خشک شدن هورالعظیم چه در ایران و چه در عراق، میزان وقوع طوفانهای شن را افزایش داده و باعث شده استان خوزستان در سه سال اخیر با گرد و غبارهایی حدود ۲۱ برابر استاندارد مواجه شود.
شهروندان کشور ما باید گرمای سوزان و بلای ریزگردهای ناشی از بی توجهی به پیامدهای بحران این تالاب را تحمل کنند آن هم در شرایطی که نه عراق به ثبات رسیده و نه کشور ما میتواند بحران را به تنهایی حل کند. شرایطی که به رغم آن دولتهای مسئول صلاح نمیدانند از کشورهای دیگر کمک بخواهند و ترجیح میدهند آتش را به حال خود رها کنند تا از پا بیفتد و خاموش شود!
نکته دیگر آنکه بسیاری از مشکلات کنونی در هورالعظیم از عوامل پیش ساختهای ناشی میشود که شاید با شرایط کشوری مانند سوئد متفاوت باشد. شاید هم دل دولتمردان و مسئولان سوئد برای طبیعت میسوزد و اینجا در خاورمیانه مسئولان دلشان برای خودشان هم نمیسوزد، چه برسد همسایگانشان.
شاید هم دلیل کوتاهیها در رسیدگی به هورالعظیم و خاموش کردن حریقش، این باشد که زمانی طولانی است حال و روز این تالاب، وخیم و بحرانی است و وقتی چندین سال از یک بحران میگذرد و کاری برای حل آن نمیشود، از حالت اضطرار خارج میشود؛ درست مثل قصه این تالاب که برای حل مشکلش نیازی به یاری گرفتن و همکاری احساس نمیشود.