ایران هراسی بعدازتوافق ادامه خواهدداشت!؟

در سالهای قبل از توافق، امریکا و غرب تعمداً برنامه هسته ای ایران را نظامی و امنیتی توصیف می کردند و برخی از دشمنان ما، برنامه های خود را پس پرده آن انجام می دادند و از این طریق به پروژه ایران هراسی بعنوان اهرمی جهت پیگیری اهداف خود در منطقه خاورمیانه دامن می زدند .
کد خبر: ۶۸۸۱۴
تاریخ انتشار: ۰۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۱۷ 30 July 2015

در سالهای قبل از توافق، امریکا و غرب تعمداً برنامه هسته ای ایران را نظامی و امنیتی توصیف می کردند و برخی از دشمنان ما، برنامه های خود را پس پرده آن انجام می دادند و از این طریق به پروژه ایران هراسی بعنوان اهرمی جهت پیگیری اهداف خود در منطقه خاورمیانه دامن می زدند و همانطور که دکتر ظریف هم اشاره نمود با رسیدن به توافق هسته ای انتظار بر این است که برخی از کشور ها که سیاست های غلط خود در منطقه را با ایران ترسی توجیه می کردند این ابزار را از دست بدهند.

به گزارش تابناک همدان؛ برخی از دولتمردان امریکایی جهت توجیه حضور خود در منطقه از یک سو و اقدامات هم پیمانان خود از سوی دیگر، سعی دارند با مطرح نمودن گزینه نظامی اینگونه القاء نمایند که ایران هنوز هم از سیاست های کلی پیشین خود پیروی می نماید.

کما اینکه ساعتی از پایان مذاکرات هسته ای سپری نشده بود که باراک اوباما باز هم همان اتهامات سنّتی را تکرار کرد وگفت «... ما نگرانی هایی داریم که بسیاری از متحدان ما در خاورمیانه، از جمله اسرائیل و کشورهای خلیج (فارس) ابراز کرده اند.

نگرانی ها درباره حمایت ایران از تروریسم و استفاده این کشور از عوامل نیابتی برای بی ثبات کردن منطقه. اما دقیقا به همین دلیل است که ما این گام را برداشته ایم زیرا ایران مسلح به سلاح هسته ای قدرت بسیار بیشتری برای بی ثبات کردن منطقه خواهد داشت و برای دوستان ما و جهان بسیار خطرناک تر خواهد بود.

در همین حال، ما تحریم های خودمان را که در ارتباط با حمایت ایران از تروریسم، برنامه موشکی بالستیک و نقض حقوق بشر وضع شده اند ادامه می دهیم» و به نوعی در این سخنرانی گناه خود و هم پیمانانش را به پای ایران نوشت.

اساساً ایالات متحده با ایجاد فرهنگ ایران هراسی و شیعه ترسی درصدد تولید یک دشمن فرضی و خیالی در غیاب شوروی برای مشروعیت بخشی به حضور فرا مرزی خود است که به بهانه حفظ صلح جهانی، اهداف استعماری خود را پیگیری نماید؛ ضمن آنکه ایجاد این فرهنگ موجب پیشبرد سیاست های جنگ افروزانه و دامن زدن به اختلافات مذهبی میان مسلمانان شیعه و سنّی بعنوان یکی از مولفه های پیگیری «طرح خاورمیانه بزرگ یا جدید» است که روش نیل به این مهم، فرافکنی علیه ایران با اغفال افکار عمومی از طریق غول های رسانه ای است.

گویی در نظر امریکا، منطقه خاورمیانه همانند کالسکه ای است که به دو اسب و در دو جهت مخالف بسته شده باشد که هر یک خاورمیانه را به سمت مورد نظر خود به پیش می برد. لذا مادامی که منافع دو کشور شکل موازی و متوازن تری به خود نگیرد مشکلات فی مابین همانند گذشته تکرار خواهد شد.

یکی از اهداف دشمن در تقویت برنامه های ایران ستیزانه، تغییر سیاست ایران در دفاع از کشورهای همسایه تحت اشغال امریکا و متحدان اوست که به نظر می رسد در این امر توفیقی نداشته است و به اعتراف مقامات واشنگتن، امریکا پس از ناکامی در عراق و سوریه، راه یمن را در پیش گرفت.

اینها سناریوی نخ نمای امریکایی است که موجد ایجاد یک هراس کاذب و اتخاذ برخی سیاست ها از سوی دول همسایه بویژه عربستان و قطر می گردد و تا زمانی که این سناریو آلت دست آنها است، وجه آشکار استراتژی دول عربی -که دارای توان امنیتی خود یاری نیستند- مخالفت با ایران و خرید سلاح های غربی و انباشتن دامن غرب از دلارهای نفتی است که غالبا با هدف حفظ نظام پادشاهی صورت می گیرد.

در واقع قبول ایران بعنوان کشور صاحب فناوری هسته ای و تبلیغات سوء همزمان بر علیه آن، می تواند همانند زنگ خطری برای حاکمان عربی –که ایران را رقیب خود می دانند- جلوه کند و آنها را به معاملات تسلیحاتی با غرب حریص تر نماید که به زعم خود علاج واقعه را قبل از وقوع نمایند که دست آخر نتیجه ای جز حضور بیگانگان در خاورمیانه و دست اندازی به منابع آن نخواهد داشت.

اکنون پرونده ما از ذیل فصل هفتم شورای امنیت سازمان ملل خارج شده است لیکن باز هم دشمنان ما سعی دارند این پرونده را همچنان امنیتی جلوه دهند و کماکان بر ساز نا اهلی ایران بزنند و برخی همچون نتانیاهو مدعی هستند که «توافق میان ایران و شش قدرت جهانی نه تنها مانع بروز جنگ نمی شود بلکه می تواند جنگ هسته ای را بدنبال داشته باشد» و با این کار سعی در شانتاژ دیگران دارند و این در حالی است که از نظر دکتر روحانی، سازمان ملل با قطعنامه 2231 ایران را از زیر یک تیتر خطرناک خارج کرد که آن حرکت علیه صلح و امنیت جهانی بود که این مهمتر از به رسمیت شناختن حقوق هسته ای ایران در دنیا بود.

با این وصف، در اظهارات دولتمردان ایالات متحده هیچ نشانه ای از تغییر دیده نمی شود چراکه گمان می رفت در فردای توافق، این لفاظی ها خاتمه یابد اما تکرار اتهامات پیشین یا تهدید به حمله به ایران از سوی اشتون کارتر وزیر دفاع امریکا و مواردی از ایندست خط بطلانی بر این تصورات بود.

به نظر می رسد ایالات متحده امریکا هنوز هم بر مواضع ضد ایرانی خود اصرار دارد و این از عدم تغییر ادبیات دولتمردان آنها در قبل و بعد از توافق استنباط می گردد. بنابراین اگر توافق هسته ای به تصویب کنگره هم برسد نباید آن را تغییر موضع واشنگتن که اقتضای منافع این کشور در تایید آن دانست.

البته دولت حاضر در راستای زدودن غبار این تبلیغات سوء اقدامات زیادی انجام داده است که مهمترین آن استفاده از تریبون های بین المللی مانند مجمع عمومی سازمان ملل یا رسانه های در اختیار دولت است که تا حدودی نیز موفق بوده اما با توجه به انبوه هجمه های رسانه ای کافی نبوده و زدودن این اتهامات از سیمای کشور بسیار زمان بر است و شاید تنها بتوان آن را تخفیف داد.

هدف امریکا در منطقه، حفظ هم پیمانان غربی، کمک به تحکیم جایگاه حکّام عرب و عدم گرایش دول شیعی –یا کشورهایی که بخشی از جمعیت آنان را شیعیان تشکیل می دهند-به سوی ایران است.

پروژه ایران هراسی و شیعه ترسی نه تنها توسط امریکا که توسط پیمانان آن نیز دنبال می گردد و حتی در برخی از مواقع بر خطابه های علمای آنها -بویژه علمای وهابی- جاری می گردد و یکی از مهمترین مولفه های آن، القای این نکته است که ایران بدنبال احیای امپراطوریهای پیشین خود است.

در واقع دلهره پیروزی انقلابیون در برخی از کشورهای عربی و نهایتا غلتیدن این کشورها در دامن ایران، موجد پیگیری همزمان شیعه ترسی و ایران هراسی است و این اقدامات نوعی سد معبر در جهت کاستن از نفوذ ایران در منطقه است که بر آن است تا با تحقیر و تخریب پرستیژ ایران در میان افکار عمومی، به شکست های مفتضحانه اعراب از اسرائیل سرپوش بگذارد و مساله فلسطین را به حاشیه ببرد و رویکرد سازشکارانه و منفعل آنها را پنهان و مشروعیت حاکمان عرب را حفظ کند.

آوردن توامان عبارت «ایران هراسی» و «شیعه ترسی» در کنار یکدیگر گواه بر این است که آنها نه فقط دولتمردان که کلیت نظام و مردم را نشانه رفته اند چرا که همسویی خواسته دولت و ملت، هر دو را در مظان اتهام قرار داده است.

سخن آخر اینکه؛ «حمایت از تروریسم»، «نقض حقوق بشر»، «اخلال در روند صلح خاورمیانه» و «تلاش برای دستیابی به سلاح هسته ای»؛ عبارات پر تکرار اینروزهای دولتمردان امریکایی است و ایجاد موج ایران هراسی، برونداد عدم اتفاق نظر تهران و واشنگتن در تقسیم منافع ملی خود در منطقه خاورمیانه است که با اجرای توافق هسته ای هم خاتمه نمی یابد.

البته این را نیز باید اشاره نمود که اظهارات خصمانه و بدبینانه آنها در کنار سوابق آنها موجب شده است که موضع ایران هم بعد از اتمام مذاکرات وین، تغییر محسوسی نداشته باشد.

بی شک اجرای مفاد توافق در آینده نزدیک، موضع ایران را تقویت و توازن قدرت در منطقه خاورمیانه را به نفع کشور ما تغییر خواهد داد لیکن کلید حل تمامی مشکلات نیست و نمی تواند از ایران یک کشور بی طرف نزد افکار عمومی جهانی ایجاد نماید و بالیدن بر تمدن چندین هزار ساله نیز وجه امتیازی برای ما نیست.

دشمن واقعی اعراب در پس پرده ایستاده و درصدد مدیریت تحولات منطقه است و به نظر می رسد تا زمانی که ایران از محور مقاومت حمایت می کند سیاه نمایی های امریکایی ادامه دارد و همچنان چهره ای منفور از ایران به جهانیان معرفی می نماید.

جبران کاستی ها و ترمیم روابط از دست رفته یک شبه ممکن نیست و باید ضمن اهتمام به برقرای تعامل با کلیه کشورها، برنامه ای منسجم جهت ترمیم و بهبود روابط با همسایگان خود خاصه در حوزه خلیج فارس در پیش گرفت تا هجمه های تبلیغاتی را بی اثر نماید و در این میان برقراری روابط اقتصادی پیش زمینه بسیار مناسبی جهت روابط سیاسی است اما نباید گزینشی برخورد نمود چرا که تجربه دولت قبل نشان داد برقراری رابطه با یک گروه خاص از دولت ها، ممکن است قرینه ای جهت تهدید جلوه دادن ایران شود.


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار