بخش اول
در تقویم رسمی کشورمان، روز چهاردهم تیرماه، به عنوان «روز قلم» ثبت شده است.
چهاردهم تیرماه در سال ۱۳۸۱ پس از پیشنهاد انجمن قلم ایران و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، به عنوان «روز قلم» در تقویم ثبت شد.البته توجه به قلم در سرزمین ما پیشینهای دیرینه دارد. سدهها پیش در ایران باستان، تیرگان (سیزدهم تیرماه) یکی از مهمترین جشنهای ایران باستان بوده که آیینهای مخصوصی داشته و یکی از آنها پاسداشت قلم بوده است. یکی از دلایلی که برای این جشن ذکر شده، این است که در این روز، هوشنگ، پادشاه پیشدادی ایران، نویسندگان و کاتبان را به رسمیت شناخت و آنان را گرامی داشت. مردم جشن گرفتند و آن جشن به یاد ارجمندی قلم بر جای ماند.دلیل دیگری هم که برای این جشن ثبت شده، این است که به نوشتهی ابوریحان بیرونی، سیزدهم تیرماه، روز ستارهی تیر یا عطارد است و چون عطارد، کاتب ستارگان است، میتوان سیزدهم تیرماه را روز نویسنده نامید.
روز قلم برایم تداعی روزهای سخت حال و گذشته است ؛ روزهای نبوده که قلمم روی کاغذ نرود ، در این مدت بیش از هزاران تحلیل و مطلب نوشتم ، گاهی این قلم آن چنان سنگین بر سرم فرود می آمد که قدرت نفس کشیدن را از من می گرفت ، تا بحال هزاران بار دست به قلم بردم ، خطاها کردم ، دل بسیاری از دوستان را رنجیده خاطر کردم ، می گویند ” زبان سرخ سرسبز می دهد بر باد ” و این در مورد قلم هم صدق می کند ، نبوده که قلمم دست از پا بکشد ، گاهی این ور سکه بوده ، گاهی آن ور سکه …. حکایت قلم من حکایت کسی که است که شب و روز ندارد ، حکایت قلم من حکایت کسی است که از هر آنچه که در اطرافش می بیند ، می شنود ، می چشد و می نویسد ، یک روزنامه نگار و قلم بدست همه مشکلات موجود در جامعه را منعکس می نماید ولی از درد خود نمی نویسد ، تا مبادا ره به خطا برود ….حال بماند از کمترین جایگاه اجتماعی برخوردارند و معمولا خانه نشین هستند . درد جامعه را بخوبی منعکس می کنند بدون آنکه به درد خود برسند ! ” البته املای نانوشته غلط ندارد ” و هر چقدر این قلم روی کاغذ برود بیشتر خطا می کند و این مساله در مورد بنده و شاید همه کسانی که در این وادی گام بر می دارند صدق می کند ولی متاسفانه در روی دیگر سکه بیشترین بار اتهامات و فشارها بر روی نویسندگان ، قلم به دستان و کسانی است که در راستای تنویر افکار عمومی گام بر میدارند وارد می شود و بسان پروانه ای است که برای جان دادن به شمع خود را می سوزاند ، از خود می گذرد تا دیگران به آرامش برسند ، داستان ها و رمان ها می نویسد و تاریخ را روی کاغذ می آورد تا آیندگان از روی آن گذشته خود را بشناسند و از زندگی خود باخبر شوند. حکایت قلم من ، حکایت افراد تهیدست و فقیری است که به دیگران جان ببخشد ، حکایت قلم من ، حکایت افرادی است که همه چیز را برای همگان می خواهند
می توان مطبوعات و قلم را به میدان مین تشبیه کرد که هر لحظه، هر مطلب چاپ شده از سوی خبرنگاران ، روزنامهنگاران و نویسندگان به مکان انفجار تبدیل میشود. انفجاری که هرگونه قلم زدن را پرمخاطره نموده است. زندگی را از وی می گیرند، فشارها بر او بیشتر می شوند ، هر آن ممکن است انفجاری سخت پدید آید. ٰ
نقش و اهمیت قلم و نگارش بر همگان مشخص است، با یک قلم می توان همه چیز را بهم ریخت و یا از نو ساخت . قلم به دستان که با حوزه فرهنگی عجین شده ، با بیشترین مشکلات دست و پنجه نرم می کنند ؛ متاسفانه بسیاری از نویسندگان و روزنامه نگاران با کمترین دستمزد ارتزاق می کنند. ارزش و کرامت قلم بسیار بالاتر از آن است که برای بزرگداشت آن و صاحبانش به اختصاص دادن روزی در تقویم به آن بسنده کنیم. این سادهترین شعار برای تجلیل از مقام قلم و ارباب قلم است. نماد روز قلم برای تجلیل و پیشرفت نویسندگان و نوشتهها، فقط یک تلنگر است. در این روز با گرامیداشت یاد و خاطره اهالی قلم و تجلیل از آثار ایشان، شاید بتوانیم گوشهای از زحمات طاقتفرسا آنان را قدردان باشیم.
بخش دوم
حرمت قلم بر همگان واجب است ؛ بخصوص آن قلمی که در راستای خدمت به مردم به رشته تحریر در می آید ، آن کسی که شب و روز ندارد و بر روی برگ کاغذ می نویسد تا مردم بخوانند و مسوولان و مجریان و متولیان امر از درد جامعه بخوبی مطلع شوند. از همه چیز خودش می گذرد تا بلکه چیزی را برای مخاطبین خود باقی بگذارد. قلمی که خداوند در قرآن به آن سوگند یادکرده است ( قسم به قلم و هرآنچه که می نویسد … ) ؛ پس باید قبول کرد که چرا قلم و نویسندگى آن چنان ارج و ارزشى دارد که خداوند متعال بدان سوگند مى خورد و آن را – غیرمستقیم و مستقیم – مى ستاید و ما را به ارزش آن توجه مى دهد.