شهید اعلمی در مسابقات وزنه برداری آلمان شرقی موفق به کسب مدال شده بود.
کد خبر: ۳۱۰۹۷۰
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۵ - ۱۸:۲۴ 13 October 2016

به گزارش تابناک اردبیل، ورزشکار شهید اسماعيل اعلمي فرزند قدرت اله در سال 1339 مصادف با عید سعید قربان در اردبیل به دنیا آمد. به دلیل موقعیت شغلی پدر و حضور در شهرهای مختلف، مقطع تحصیلی ابتدائي را در مدرسه اي واقع در خلخال آغاز کرد. پدر بزرگوار شهید با مشاهده فساد حاکم در حکومت پهلوی و وجود ناعدالتی ها و مسائل غیر اخلاقی و غیر شرعی، مبارزه با حکومت را همگام با سایر انقلابیون سرلوحه کار خود قرار داده بود. به طوریکه عوامل حکومت رژیم شاهنشاهی در سال 1353 بدلیل فعالیت های انقلابی، وی را از اشتغال در بانک معلق کردند و او مجبور به ادامه زندگي با يک سوم حقوق خود شد. در این زمان اسماعيل در مدرسه راهنمايي «شهید اندرزگوي فعلي اردبیل» مشغول به تحصيل بود که به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی و مشکلات مالی خانواده، همزمان با تحصیل کنار آقاي  مير جوادي که نقاش ساختمان بود مشغول به کار و به نوعی کمک خرج خانواده شد.

او در کنار کار، با نمرات بسيار عالي دوره ي راهنمايي را طي کرد و وارد دبيرستان صفوي «شهید مدرس فعلي» شد. با بالا گرفتن قیام مردمی علیه حکومت پهلوی  با حضور در مساجد و راهپیمایی ها به انقلابیون پیوست. به صورت مداوم، اطلاعيه هاي مربوط به حضرت امام (ره) و انقلاب را دنبال مي کرد. جوان پرشور، فعال و کنجکاوي بود. شهید اعلمی در کنار تحصيل به رشته وزنه برداري روی آورد و توانست جزء وزنه برداران برتر استان انتخاب و در مسابقات قهرمانی آسيا مقام چهارم را کسب نماید. وی همچنین در مسابقات وزنه برداری آلمان شرقی موفق به کسب مدال شده بود.

شهید اعلمی که فراز و نشیب زندگی را چشیده بود و مشکلات در برابرش کوچک و حقير بودند، با روحيه اي شکست ناپذير و پهلوانانه، در زمان هاي بحراني زندگي دوشا دوش پدرش زندگي را اداره مي کرد. اسماعیل علاقه زیادی به ادامه تحصیل در دانشگاه داشت ولی بدلیل رسیدن به سن اعزام به خدمت سربازی، از تحصیل بازماند.  او که مقلد حضرت امام(ره) بود در مقابل فرمان هاي آن حضرت سر از پا نمي شناخت و با اشتیاق و علاقه مثال زدنی، دستورات و فتاوای ایشان را عملی می کرد.

پدر شهید که در طول دوران دفاع مقدس، از فعالان ستاد پشتیبانی جنگ استان بود، بدلیل علاقه خاصی که به اسماعیل داشت، از رفتن اش به جبهه ممانعت می کرد، ولی اسماعیل با این جملاتی که می گفت «من که در دوران سربازي نتوانستم سرباز خوبي براي کشور و امام زمانم باشم، بايد به جبهه بروم تا بتوانم به کشور و امامم خدمت کنم» بالاخره پدرش قانع شد. 

او پس از مدتها حماسه آفريني و دفاع از خاک وطن در يازدهمين روز از آبان ماه سال 1362 درجریان عملیات والفجر 4 در منطقه عملیاتی غرب کشور در حالیکه روی سجاده نماز، عبادت و راز و نياز می کرد چشمانش را به سوي آسمان برد و چهره اش غرق باران اشک شد. ساعتها با خداي خود خلوت کرده و از خدا  مي خواست او را هر چه زودتر به هدفش که همانا شهادت بود، برساند. در همين هنگام در حاليکه مشغول عبادت بود، مورد اصابت تیر دوشکا از ناحيه دشمن قرار گرفت و محرابش غرق خون شد.

سر بر خاک نهاد و زير لب زمزمه اي نمود و نقش زمين شد. چشمانش به آسمان خيره، لب از حرکت باز ايستاد و صداي الله اکبر در  فضا طنين انداز شد. آری! اسماعيل به لقاءالله پیوست. پيکر مطهر اسماعیل در منطقه کردستان عراق غریبانه بر جای مانده بود و گروههای مختلفی براي جستجوی پیکرش تلاش می کردند که بالاخره پس از 16 روز از خبر شهادتش، پيکر جهان پهلوان اسماعيل اعلمي به زادگاهش انتقال یافت و بر روی دستان عاشقان و شيفتگان شهید و شهادت تشییع و در گلزار شهداي بهشت فاطمه(س)  به خاک سپرده شد.
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار