کد خبر: ۲۶۴۸۴۴
تاریخ انتشار: ۰۲ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۷:۴۶ 23 July 2016

مالک رضایی

از بزرگی که طالبان فضیلت از گلستان معرفت او خوشه ها چیده اند و از خوان گستردۀ حکمت او لقمه های معرفت برگرفته اند ذکری می کنم . بنا به مصلحت در نقل از ماجرایی که در آن به حضوروی جسارتی رفته است، از آوردن نامش پرهیز می کنم . گر چه گمان دارم در توضیح ماجرا، ضمیر سخن مرجع خود را خواهد یافت و شاگردان معنویش پرده از نام پراحترامش برخواهند گرفت . به هرحال او به تاریخ پرافتخارگذشتۀ ما تعلق دارد .

نوشته اند که میان وی و فردی دیگر در موضوعی از فلسفه وحکمت مباحثۀ قلمی درگرفت . و دربخشی ازاین مباحثه وقتی پای استدلال طرف مقابل چوبین گشت، تعرضی بر وی روا داشت و از فرط عصبانیت با عنوان منحوس"کلب" (سگ) او را مخاطب ساخت. ایشان وقتی که جواب گفت . اشکالات نویسندۀ نامه را بطور حکیمانه و یک به یک پاسخ نوشت. تا رسید به جایی که در مقام جوابگویی ، به تعرض بی ادبانه ی وی قرارگیرد . آن موقع ، قلم نشکست و پیمانه نریخت . بلکه با تأنی فرمود :

اوصاف و آثارمن با سگ متفاوت است ." کلب " فلان خواص دارد که من ندارم و من فلان صفات وتوانایی را دارا هستم که سگ فاقد آنست و ...."

می گویند که بعد از دریافت نامه برای فرد مقابل ارادتی حاصل شد که سرمایۀ معنوی بقیۀ عمر او گردید و سایۀ دولت شیخ برکنج خراب زندگی وی نشست و تحولی روحی وعمیق، که قصه اش طولانی است.

ما وارث چنین فرهنگ مدارا و محبت هستیم و اگر گفتمان ما درخانۀ تنگ سیاست با محدودیت واژگان مهروانس مواجه است صد هزارن شکر که باغ معرفت و فرهنگ ما مملو از گلهای ادب و زیبایی است . چه ضرورتی است که از آن بهره نگیریم و اصرار کنیم که واژه ها را به هر نحو ممکن در منزل محدود سیاست جای دهیم. آنجا منزل فراخی نیست و دو پادشاه در اقلیمی نگنجد و وقتی پای قدرت و مدیریت و حواشی آن مطرح است محدودتر هم می شود.

تاسف خوردم از ادد کردنها و حذف کردنهای بدون اجازه ی افراد در کانالها و کمپینهایی در چند روز گذشته که مثلا کی بماند کی برود و تاسفی بیشتر از آن از واژه های فحش و ناسزایی است که در این چند روز ماجرای اخیر شورا و شهرداری بدنه ی گروههای مجازی ما را دربرگرفت .

کلمه و سخن در فرهنگ ما دارای چنان حکومتی است که بزرگان ما، حکمت بزرگ خداوندی را درآفرینش آن معنا کرده و در صدرگفتار خود نشانده اند.

بنام خداوند جان آفرین

حکیم سخن برزبان آفرین

و بالاتر از آن ، ندای آسمانی است که ازکلمۀ پاک به سان شجره طیبه یاد می کند که ریشه هایی ثابت و شکوفه هایی درآسمان دارد . چرا از سخنسرایان فرهنگ خود بهره نمی گیریم که آن همه شهد وشکر ازسخنشان می ریزد ؟! چگونه است که امثال " گوته" با عبور از همۀ بزرگان علم و ادب اروپا در مقابل فرهنگ ما زانوی ادب میزند و می آموزد، امّا ما در گفتار خود نمی آموزیم و بکار نمی گیریم ؟

همه می گوییم که عرصه ی گفتگو عرصه ی هتاکی و درشتگویی نیست اما پای عمل که می رسد نیمه ی پنهانمان آشکار می شود شناگری قابل در آن عرصه می نماییم و چشم غزال رغبت صیادی می آورد . دریغ از اینکه کسی بگوید اندکی مدارا ، اندکی تحمل ، تند نرو که

نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند

نه هرکه هرآینه سازد سکندری داند.

نه هرکه طرف کله کج نهاد وتند نشست

کلاه داری و آیین سروری داند

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

که دوست ، خود روش بنده پروری داند

گویی مقراض سیاست ریشه ی فرهنگ و مدارا را در وجود ما بریده است .


منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۴
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
به به
یاشاسین مالک رضایی
احمد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
تاسف خوردم از ادد کردنها و حذف کردنهای بدون اجازه ی افراد در کانالها و کمپینهایی در چند روز گذشته که مثلا کی بماند کی برود و تاسفی بیشتر از آن از واژه های فحش و ناسزایی است که در این چند روز ماجرای اخیر شورا و شهرداری بدنه ی گروههای مجازی ما را دربرگرفت .
بلی واقعا تاسف بار است
علیرضا
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۲:۲۹ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۴
عالی و متین
جواد
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۰:۴۸ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۵
احسن به قلم شیوا رسا عال بود
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار