
به گزارش خبرنگار تابناک از استان اصفهان واقعیت این است که بحران آب اصفهان دیگر تنها با کلید زدن چند سد حل نمیشود؛ مساله، به ریشههای عمیقتری در مدیریت منابع، برداشتهای نادرست و بیتوجهی تاریخی به تعادل طبیعی فلات مرکزی بازمیگردد.
زایندهرود زمانی بزرگترین شریان حیات در فلات مرکزی ایران بود، اما امروز بیشترِ سال بستری خشک و ترکخورده است.
افزایش برداشتهای بیرویه، توسعهی ناهماهنگ صنایع آببر در دل کویر، حفر هزاران چاه غیرمجاز، و انتقالهای پیدرپی آب بدون نگاه جامع به اکوسیستم، زایندهرود را از یک رودخانهی زنده به یک «موضوع سیاسی و اجتماعی» تبدیل کرده است.
هر تصمیم جدید درباره آب، در اصفهان و استانهای همسایه، دیگر فقط یک تصمیم فنی نیست؛ بلکه آزمونی است میان توسعه، عدالت و بقای سرزمین.
بحران آب در اصفهان تنها چهرهی آشکارِ یک بیماری مزمن در تمام فلات مرکزی است؛ از یزد تا سمنان و از نائین تا شهرکرد، زمین دارد توان بازسازی خود را از دست میدهد.
دادههای رسمی نشان میدهد افت سطح آبهای زیرزمینی در این ناحیه، به مرحلهای رسیده که در برخی دشتها نشست زمین تا چندین سانتیمتر در سال رخ میدهد؛ زنگ خطری برای شهرها و زیرساختها. در چنین شرایطی، هرگونه توسعه جدید یا ساخت سد، اگر بدون ارزیابی دقیق زیستمحیطی و اجتماعی اجرا شود، ممکن است فقط صورتمسئله را جابهجا کند.
آیا سدهای جدید راهحلاند یا مُسکّن؟
پروژههایی مانند کوهرنگ ۳ یا خرسان ۳، از نظر فنی میتوانند بخشی از ناترازی آبی حوضه را کاهش دهند، اما تجربه نشان داده که سدسازی بدون مدیریت مصرف و اصلاح الگوی کشت، نه تنها راهحل نیست بلکه بحران را به استانهای بالادست و پاییندست منتقل میکند.
زایندهرود به مدیریت یکپارچه و عادلانه نیاز دارد؛ نه رقابت میان استانها، و نه تصمیمهای مقطعی برای عبور از تابستانهای خشک.
نخبگان و جامعه علمی؛ حلقهی مفقوده تصمیمسازی
در جلسه اخیر رئیسجمهور تأکید شد که دانشگاهها در تصمیمسازیهای آبی مشارکت خواهند کرد؛ اقدامی مثبت، اما دیرهنگام.
حقیقت این است که در سالهای گذشته، دانش فنی و هشدارهای کارشناسی بارها نادیده گرفته شدهاند. اجرای طرحهای بزرگ آبی بدون نظارت علمی، کشور را به نقطهای رسانده که امروز بخشهایی از فلات مرکزی بهتدریج غیرقابل سکونت میشود.
پرسش پایانی: آینده آب اصفهان به کدام سو میرود؟
اکنون که رئیسجمهور دستور شتاب در تکمیل سه سد مهم را داده است، پرسش اصلی این است که:
آیا این تصمیم آغاز فصلی تازه در مدیریت علمی و یکپارچه آب خواهد بود؟
یا بار دیگر، با تکرار تجربههای گذشته، سدها ساخته میشوند و رودخانهها فراموش؟
سرنوشت اصفهان و زایندهرود، در گرو پاسخ به همین پرسش است.
انتهای پیام/