
به گزارش خبرنگار تابناک در استان اصفهان، حمام رفتن در اصفهانِ قدیم، فقط یک کار بهداشتی نبود؛ یک آیین بود. آیینی با زمان، ترتیب، ابزار و حتی زبان مخصوص خودش. نسلهای قبل، حمام را نه برای «سریع تمیز شدن»، بلکه برای پاکسازی عمیق بدن میخواستند؛ چیزی که به آن «چرک گرفتن» میگفتند و نبودنش، نشانه ناتمام ماندن حمام تلقی میشد.
در حمامهای عمومی اصفهان، همهچیز قاعده داشت. رفتن به گرمخانه، نشستن روی سنگ داغ، ریختن آب داغ روی تن و سپس استفاده از سفیدآب و کیسه، یک توالی مشخص و حسابشده بود. بدن باید کاملاً گرم میشد تا منافذ پوست باز شود و بعد، چرک از زیر پوست بیرون بیاید. چرکی که دیدنش، خودش نشانه موفقیت حمام بود؛ اگر چرک درنمیآمد، یعنی بدن «جا نیفتاده» یا «خوب گرم نشده».
این فرآیند گاهی یک ساعت تا یک ساعت و نیم طول میکشید و فاصله حمامها هم زیاد بود؛ هفتهای یکبار یا نهایتاً دو بار. اما در عوض، حمام رفتن یک تجربه کامل به حساب میآمد؛ هم برای جسم و هم برای روان. بعد از حمام، بدن سبک میشد، خواب عمیقتر میآمد و حس پاکی، فقط به ظاهر محدود نبود.
در همین رابطه، یکی از فروشندگان قدیمی عطاری در بازار اصفهان با اشاره به تغییر ذائقه مردم میگوید: «سفیدآب یک زمانی جزو خریدهای ثابت خانوادهها بود، مخصوصاً قبل از عید یا فصل سرما. اما حالا فروش آن نسبت به گذشته خیلی کمتر شده است. بیشتر مشتریها سراغ صابونها و محصولات آماده میروند و نسل جوان کمتر اصلاً میداند سفیدآب دقیقاً چه کاربردی داشته.» به گفته او، با حذف حمامهای سنتی و تغییر سبک زندگی، بسیاری از اقلام قدیمی عطاریها هم به حاشیه رفتهاند، هرچند هنوز هم برخی مشتریان قدیمی برای چرکگیری ملایم سراغ سفیدآب میآیند.
اما امروز، پارادایم حمام رفتن کاملاً تغییر کرده است. حمامهای عمومی تقریباً حذف شدهاند و دوشهای خانگی جای همهچیز را گرفتهاند. حمام رفتن از یک آیین جمعی و زمانبر، تبدیل شده به کاری سریع، روزمره و فردی. دوشهای پنج تا ده دقیقهای، هر روز یا یک روز در میان، با آب، صابون، شامپو و نهایتاً شامپو بدن.
در این الگوی جدید، خبری از چرک نیست؛ نه به معنای فیزیکی و نه فرهنگی. بسیاری حتی از شنیدن واژه «چرک» احساس ناخوشایند دارند. در حالی که از نظر زیستی، آن چرک ترکیبی بود از سلولهای مرده پوست، چربیهای انباشتهشده، عرق خشکشده و آلودگیهایی که با شستوشوی سطحی بهسادگی خارج نمیشوند. سفیدآب و کیسه، در واقع نوعی لایهبرداری طبیعی انجام میدادند؛ چیزی شبیه اسکرابهای امروزی، اما بدون مواد شیمیایی.
یکی از فعالان حوزه مراقبتهای پوستی در اصفهان نیز با اشاره به این سنت میگوید: «آنچه در حمامهای قدیمی انجام میشد، نوعی لایهبرداری طبیعی بود. وقتی بدن با آب گرم کاملاً گرم میشد، منافذ پوست باز میماند و با کیسه و سفیدآب، سلولهای مرده و چربیهای تجمعیافته بهصورت طبیعی جدا میشدند. اگر این کار بهصورت ملایم و نه افراطی انجام شود، میتواند به شفافتر شدن پوست، بهبود گردش خون و حتی کاهش برخی مشکلات پوستی کمک کند.» به گفته او، تفاوت اصلی حمامهای قدیمی با شستوشوی امروزی در «عمق پاکسازی» است؛ موضوعی که در دوشهای سریع کمتر اتفاق میافتد.
محاسن آن شیوه کم نبود؛ تحریک گردش خون، باز شدن منافذ پوست، کاهش چربیهای انباشته و حتی نوعی آرامش عضلانی. البته معایبی هم داشت؛ استفاده افراطی از کیسه میتوانست به پوست آسیب بزند و بهداشت حمامهای عمومی همیشه ایدهآل نبود. اما اصل ماجرا، توجه به عمق بدن بود، نه فقط سطح آن.
در مقابل، حمام امروزی بیشتر بر «تداوم» تکیه دارد تا «عمق». بدن مرتب شسته میشود، اما فرصت گرم شدن کامل و تخلیه لایههای مرده را کمتر پیدا میکند. پاکیزگی هست، اما حس سبک شدن قدیمی کمتر تجربه میشود. بدن تمیز است، اما شاید «خالی» نشده باشد.
در نهایت، تغییر پارادایم حمام رفتن در اصفهان، فقط تغییر ابزار نیست؛ تغییر نگاه به بدن و زمان است. نسل قبل، زمان را خرج بدن میکرد؛ نسل امروز، بدن را در حد زمانِ موجود مدیریت میکند. نه آن شیوه کاملاً درست بود و نه این یکی کاملاً غلط. شاید ترکیبی از هر دو، بهترین پاسخ باشد: دوشهای منظم برای بهداشت روزمره و گاهی، بازگشت آگاهانه به چرکگیری ملایم؛ نه از سر اجبار، بلکه برای یادآوری اینکه بدن، فقط سطح نیست.
انتهای پیام/