
به گزارش خبرنگار تابناک از استان اصفهان، ورود نخستین شرکت هواپیمایی بومی اصفهان میتواند آغاز مسیری تازه باشد، اگر در کنار خرید دو هواپیما و شروع پروازها سایر نیازهای همراستا با آن نیز فراهم آید.
نامگذاری نخستین هواپیماهای ایرلاین جدید به «نقشجهان» و «عالیقاپو»، تلاش نمادینی برای پیوند صنعت حملونقل با هویت فرهنگی اصفهان است. چنین رویکردی بیشک ارزشمند است، اما پرسش اصلی این است که آیا این هویت در زیرساختهای گردشگری و شهری نیز بازتاب دارد؟ آیا گردشگری که با چنین هواپیمایی وارد اصفهان میشود، با تجربهای همسطح همین نامهای باشکوه روبهرو خواهد شد؟
فرودگاه شهید بهشتی سالهاست با عنوان «بینالمللی» معرفی میشود، اما امکانات آن در سطح یک فرودگاه پررفتوآمد جهانی نیست. ترمینالهای محدود، کیفیت پایین خدمات، و نبود پروازهای خارجی منظم باعث شده این فرودگاه نتواند اعتبار لازم را برای جذب گردشگر و سرمایه کسب کند.
برای شهری با آثار جهانی یونسکو، چنین فرودگاهی نه کافی است، نه قابل دفاع. نباید فراموش کرد که ظرف یک دهه اخیر این فرودگاه تلاش کرده است تا خودش را ارتقا بخشد و همواره در این مسیر گام برداشته است اما واقعیت این است که اگرچه این فرودگاه در حال حاضر نیاز اصفهان را پوشش می دهد ولی در خور ظرفیتهای اصفهان و توان این شهر برای ورودش به عرصه جهانی و بازار گردشگری نیست.
حقیقت آن است که حتی اگر جیاسکای ناوگان بزرگتری داشته باشد، همچنان جذب گردشگر به اصفهان با چالشهای جدی مواجه خواهد بود. خشکی زایندهرود، آلودگی هوا، کمبود خدمات رفاهی، ترافیک سنگین و فرسودگی بخشی از بافت شهری باعث شده بسیاری از گردشگران چه ایرانی و چه خارجی اصفهان را از فهرست سفر خود حذف کنند.
صنعت گردشگری اصفهان در یک دور باطل قرار گرفته:
گردشگر کم است چون خدمات ضعیف است؛ و خدمات ارتقا نمییابد چون گردشگر کم است. به نظر می رسد در چنین شرایطی این پرواز هست تا نام اصفهان در آسمانها باشد ولی اگر قرار است اصفهان در حد نام بلند آوازه خود در عرصه جهانی عرضه شود بایستی پس از رفع مشکلات مذکور در پی ریبرند خود در عرصه شهرهای پذیرای گردشگر قرار گیرد.
ایرلاین بومی اصفهان میتواند مزیت قابلتوجهی برای پیوند این شهر با مقاصد داخلی و در آینده خارجی باشد؛ اما اگر زیرساختهای زمینی، خدمات شهری و چهره محیطزیستی اصفهان ترمیم نشود، هواپیماها هرچقدر هم تازه و خوشنام باشند، نمیتوانند چالشهای عمیق گردشگری نصف جهان را حل کنند.
در کنار مطالب یادشده، چند نکته جدی وجود دارد که شاید کمتر درباره آن صحبت شده باشد:
اصفهان همچنان فاقد یک برنامه جامع گردشگری شهری است. تصمیمها غالباً جزیرهای و مقطعیاند و نتیجه همین شده که رشد زیرساختها با نیازهای واقعی سفر همخوان نیست.
فرودگاه اصفهان نیازمند بازنگری کامل در مدیریت، بهرهبرداری و جذب خطوط خارجی است. بدون پروازهای مستقیم خارجی، نقش جهانی اصفهان روی زمین باقی میماند.
فقدان هتلهای مدرن و خدمات گردشگری استاندارد یکی از دلایل اصلی کاهش سفر است. ورود ایرلاین جدید بدون کار روی این حلقهها، تنها بخشی از مشکل را پوشش میدهد.
احیای زایندهرود نه فقط یک مطالبه زیستمحیطی، بلکه یک ضرورت اقتصادی برای بازگشت گردشگران است. شهری که رودخانهاش خشک است، تصویر جهانیاش نیز خشک میشود. در واقع اصفهان به هر چشم اندازی که در آینده متمرکز می شود نمی تواند از زاینده رود خاموش چشم بپوشد، زاینده رودی که اگر دائمی نشود و اگر احیا نشود چشم اندازهای تصویر شده در برنامه را سرانجامی نیست.
ایرلاین جدید، میتواند پیام شروع باشد، نه پایان. آغاز مسیری که شاید اصفهان را دوباره به جایگاهی که شایسته آن است نزدیک کند؛ اما این مسیر بدون تصمیمات شجاعانه در زمین نتیجهای نخواهد داشت.
وظیفه حال حاضر مدیران استان همچنان همانهایی است که سالهاست روی زمین مانده و اتفاق خاصی برایش رخ نداده: زاینده رود، سایر مسائل زیست بوم اصفهان و ظرفیتسازی برای گردشگری می بایست حل شود، سایر موضوعات خود به خود بهبود خواهند یافت. نصف جهان برای حفظ اعتبار جهانیاش به برنامهای فراتر از افتتاح یک ایرلاین نیاز دارد؛ برنامهای که آسمان، زمین، اقتصاد و هویت فرهنگی شهر را یکجا ببیند.
انتهای پیام/