ریشهشناسی واژه یلدا و چله
یلدا یعنی چه؟
تابناک فارس به نقل از خبر بانو:یلدا واژهای سُریانی به معنای زایش و تولد است. سریانی زبانی بود که در میان مسیحیان رواج داشت. این معنا، از بررسی و تحقیق در واژهنامهها و کتابهای تاریخی به دست آمده است. ابوریحان بیرونی، دانشمند همه فن حریف و تقویمشناس، از شب یلدا با نام میلاد اکبر یاد میکند؛ و منظور از این نام را میلاد خورشید دانسته است. کتاب آثار الباقیه نوشته اوست. کتاب به عربی نوشته شده و در حال حاضر، چند ترجمه فارسی از آن منتشر میشود. ابوریحان در این کتاب گاهشماری و تقویم اقوام مختلف را بررسی کرده است. اگر علاقمند باشید میتوانید مراسمات و جشنهای اقوام باستان را در این کتاب مطالعه کنید.
دقیقا مشخص نیست که واژه یلدا چه زمان و چطور وارد زبان فارسی شده است. از تاریخ اینطور برمیآید که، مسیحیان اولیه که در روم زندگی سختی داشتند و عدهای از آنان به ایران مهاجرت میکنند. به علت نزدیکی فرهنگی، این واژه سریانی به فارسی راه پیدا میکند.
شب چله یعنی چه؟
شب چله در حقیقت همان شب یلدا ست. چون از فردای این شب، چله بزرگ زمستان آغاز میشود به آن شب چله میگویند.
ایرانیان در زمانهای قدیم، یک نوع تقویم کلی نگر هم داشتند. این تقویم بیشتر در کارهای کشاورزی و دامپروری کاربرد داشت. آنها دو موقع از سال را به نام چله میشناختند. چله تابستان که از تیر شروع میشد و چله زمستان که از دیماه. چلهها هر کدام به دو دوره تقسیم میشدند؛ چله بزرگ و چله کوچک. چهل روز ابتدایی را چله بزرگ و بیست روزِ بعد را چله کوچک مینامیدند.
چله بزرگ زمستان، که درست بعد از شب یلدا آغاز میشود؛ شروع زمستان است و شدت سرما در آن بیشتر است. چله بزرگ تا دهم بهمن طول میکشد. پس از آن، چله کوچک شروع و تا اول اسفند ادامه دارد. شدت سرما در چله کوچک کمتر است و آسیب کمتری هم میرساند. چهار روز پایان چله بزرگ، و چهار روز آغاز چله کوچک را، چهار چهار میگویند؛ که نهایت شدت سرما در این مدت اتفاق میافتد.
تاریخچه شب یلدا
تاریخچه شب یلدا به گذشتههای بسیار دور برمیگردد. اما قدمت دقیقش مشخص نیست. برخی باستانشناسان، تاریخ شب یلدا را هفت هزار ساله میدانند. آنها به ظروف سفالی دوره پیش از تاریخ، استناد میکنند. این ظروف دارای نقوش حیوانیِ ماههای ایرانی، مانند قوچ و عقرب هستند. البته این نقوشِ در کتیبهها و یافتههای باستانشناسی کمیاباند. اما باستانشناسان معتقدند، میشود آیین مربوط به شب یلدا را تا هفت هزار سال قبل، ردیابی کرد.
با همهی اینها آنچه به عنوان شب یلدا رسمیت یافته، به حدود ۵۰۰ سال، قبل از میلاد برمیگردد. یلدا در زمان داریوش یکم به تقویم رسمی ایرانیان باستان، وارد شده است. تقویمی که برگرفته از گاهشماری بابلیها و مصریها ست.
دلایل برپایی جشن شب یلدا
باورهای کهن ایرانی بر اساس اسطورهها و شناخت رویدادهای کیهانی شکل گرفته است. روایتهای مختلفی از علت برگزاری جشن شب یلدا وجود دارد.
روایت اول: پیروزی روشنایی و نور بر ظلمت و تاریکی
در روزگاران باستان، زندگی مردم بر پایه کشاورزی و دامپروری بود؛ و تاثیرات آب و هوا برایشان بسیار مهم محسوب میشد. مردم با مشاهده و تجربه، تغییرات مداوم شب و روز و فصلها را درک کرده بودند. بشرِ همیشه کنجکاو هم پس از کشف چگونگیِ وقوع یک رویداد، به دنبال فلسفه و چرایی آنها میگردد.
آنها تاثیر نور و تاریکی؛ و گرما و سرما را بر زندگیشان میدیدند. از تاثیراتی که میگرفتند؛ به این نتیجه رسیده بودند که، نور، روز و خورشید، نماد آفریدگار و نیکی ست. در مقابلِ آن، شب و سرما نشانههای اهریمن و پلیدی.
آنها از این مشاهدات، به این باور رسیده بودند که، شب و روز، و روشنایی و تاریکی، در یک جدال همیشگی به سر میبرند. روزهای بلندتر، نشانه پیروزی روشنایی، و روزهای کوتاهتر نشانه غلبه تاریکی بود.
به این ترتیب آنها آخرین روز پاییز، که بلندترین شب سال است، جشن میگرفتند. چرا که فردای آن، روزها کمکم طولانیتر شده و آفریدگار بر اهریمن نور بر تاریکی پیروز میشود.
روایت دوم: شب تولد مهر و میترا (خورشید) و آغاز خلقت
آیین مهر یا میترائیسم در ایران قبل از دین زرتشتی رواج داشت. این آیین برپایه پرستش میترا (مهر) قرار گرفته بود. میترا از ایزدان هند و ایرانی است. او از یک طرف نماینده عشق و محبت است؛ و از طرفی واسطهی بستن پیمانهاست. او عهد نگهداشتن و راستگویی را نمایندگی میکند. مهر همچنین داورِ میان جنگاوران بوده و دروغگویان و عهدشکنان را مجازات میکند. نماد این ایزد حلقه است. برخی ادعا میکنند، پیشینه حلقه ازدواج به همین اسطوره میرسد. خورشید هم نماد ظاهری میترا ست.
مهرپرستان شب یلدا را شب تولد میترا (ایزد مهر) میدانستد. اینگونه که در شبی دراز و سرد، ایزد مهر در یک غار گود و کم ارتفاع ظهور میکند و خورشید را به ارمغان میآورد.
در روایتی دیگر، در این شب میترا به جهان بازمیگردد. او ساعات روز را طولانی میکند؛ در نتیجه برتری خورشید پدیدار میشود.
بعضی بررسیها هم به این نتیجه رسیدهاند که، در شب یلدا پیامبری متولد میشود. این تولد در سال ۵۱ پادشاهی اشکانیان که برابر با سال ۱۹۶ میلادی ست اتفاق میافتد. پیامبری شب هنگام در دریا زاده میشود؛ که او را دو دلفین از آب بیرون میآورند. در آیین مهر آب اهمیت ویژهای داشته است.
در مورد نام ماههای آذر و دی اینطور میگویند که:
آذر (عنصرِ آتش)، ایزد یا فرشته مینویی را نمایندگی میکند. این ایزد در سنت زرتشتی و مهرپرستی مقدس و مهم محسوب میشده. آتشِ مقدس در آتشکدهها، جلوه همین ایزد است. در مقابل، دی که آغاز زمستان است؛ پلید و اهریمنی محسوب میشده. دی در اصل همان دیو است که نام آن بر سردترین ماه زمستان گذاشته شده؛ بنابراین آذر نماد اهورامزدا و دی نماد اهریمن است. تقابل میان آتش، نور و تقدس با تاریکی و سرما و پلیدی.
برخی هم بر این باورند که نام ماه دی از آیین میترایی آمده است و به معنای دادار و خداوند است. چرا که با شروع دی میترا بر اهریمن غلبه میکند.
در نگاه اول اینطور به نظر میرسد که، شب زایش مهر، باید در ماه مهر باشد؛ یا در آفتابیترین روزهای سال! درست است که در آغاز سردترین روزهای سال قرار داریم؛ اما منطق پشت این اسطوره آن را باورپذیر میکند؛ همان طولانیتر شدن روزها و کوتاه شدن شبها نشان از تولد دوباره خورشید دارد.
آداب و رسوم مهرپرستی، پس از رایج شدن دین زرتشتی از بین نرفت؛ بلکه جزئی از مراسم آنها شد. زرتشت، خدای بزرگ را اهورا مزدا نامید و ایزدان را به دو دسته اهورایی و دیوانی تقسیم کرد. یکی از این ایزدانِ اهورایی، مهرخورشیدبود. مهر از ایزدانِ نیک است و بخشی از اوستا به نام او (مهر یشت) ست. در مهر یشت آمده است:
«مهر از آسمان با هزاران چشم بر ایرانی مینگرد تا او دروغی نگوید.» بررسی شب یلدا در کتابهای تاریخی
ابوریحان بیرونی دانشمند قرن چهارم هجری شمسی در آثار الباقیه در مورد شب یلدا میگوید:
«و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن، انقلاب شَتوی (زمستانی) است. گویند در این روز، نور از حد نقصان به حد زیادت خارج میشود و آدمیان به نَشو و نما آغاز میکنند و پریها (دیوها) به ذَبول و فنا روی میآورند.»
این جشن را، یعنی روز اول دیماه را، نود روز نیز میگویند؛ چون میان آن تا نوروز درست نود روز فاصله است. دیماه و آن را خور ماه نیز میگویند. نخستین روز آن خرم روز (خُره روز) است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای بزرگ است.
بنابر شواهد انتخاب این تاریخ کنونی به عنوان میلاد مسیح در قرنهای بعدتر اتفاق افتاده؛ و طبق نقل ابوریحان بیرونی منظور از میلاد و یلدا به تولد خورشید است.
همچنین ابوریحان بیرونی در کتاب قانون مسعودی ذکر کرده است:
«اولین روز از دیماه را خرم روز یا خُره روز مینامند. خور روز یعنی روز خورشید؛ روز تولد خورشید که شکست ناپذیر است. این روز منتسب به اهورامزدا است و یکی از روزهای چهارگانه جشنهای دیگان (هم نام شدن روز و ماه) است.»
بنا به روایت ابوریحان بیرونی، تقویم کهن سیستانی، از آغاز زمستان شروع میشده. جالب این که ماه آغازین آن کریست نام داشته که شباهت زیادی با Christ که در انگلیسی به معنای مسیح است دارد.
محمدحسین خلف تبریزی مولف واژهنامه برهان قاطع است. این واژهنامه در سال ۱۰۳۰ هجری شمسی نوشته شده و یلدا را اینطور معنی کرده: «یلدا، شب اول زمستان و شب آخر پاییز است که اول جَدْی و آخر قوس باشد؛ و آن درازترین شبها ست در تمام سال؛ و در آن شب یا نزدیک به آن شب، آفتاب به برج جدی تحویل میکند؛ و گویند آن شب به غایت شوم و نامبارک میباشد؛ و بعضی گفتهاند شب یلدا یازدهم جدی است.».
اما این رسم بنابر مدارک رومی، در ایران باستان چنین برگزار میشده که پیران و پاکان به تپهای رفته، با لباسی نو و مراسمی ویژه از آسمان میخواستند که آن رهبر بزرگ را برای رستگاری آدمیان بفرستد؛ و باور داشتند که نشانههای زایش آن ناجی، ستارهای است که بالای کوهی به نام کوه فیروزی که دارای درخت بسیار زیبایی بوده است (سرو یا کاج) پدیدار خواهد شد و موبد بزرگ برای همین نیایش میخوانده که قسمتی از آن در “بهمن یشت” مانده است:
«آن شب که سرورم ظهور کند، نشانهای از ملک آید، ستارهای از آسمان ببارد، همانگونه که رهبرم از راه برسد و ستارهاش نشان نماید.
آداب و رسوم شب یلدا در طول زمان تغییر چندانی نکرده است.
آتش
قدیم دور کرسی مینشستند؛ قبلتر از آن دور آتش جمع میشدند؛ و الان بخاریها مجلس را گرم میکنند. آتش در گذشته نماد خورشید بود و برپا کردن آتش به خاطر پاسداشتش انجام میشده است. البته برخی هم عقیده دارند که آتش را برای برطرف کردن نحسی اهریمن و تاریکی روشن میکردند. وظیفه این آتش از بین بردن و فراری دادن تاریکی و نیروهای اهریمنی بوده است.
سفره شب یلدا
از جذابترین آیینهای شب چله، سفره شب یلدا و خوردنیهای آن است. خوردنیهایی شامل آجیل مخصوص، میوههای خشکی از قبیل: توت خشک، انجیر، برگه هلو و زردآلو، میوههایی، چون هندوانه و انار و انواع شیرینی. همه اینها جنبه نمادین دارند و نشانه، برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.
میوههایی که دانههای زیادی دارند، نماد برکت و فراوانی اند. در واقع حکمت خوردن میوههای پر دانه این است که افراد مانند آنها پر ثمر شوند و نیروی باروی را در خود افزایش دهند.
انار و هندوانه و میوههای سرخرنگ، نماد خورشید هستند.
خوردن هندوانه اول سرما عجیب نیست؟ باید گفت؛ همه میدانیم که هندوانه میوهای تابستانی ست؛ پس هندوانه علاوه بر سرخیش نمادی از خورشید است. باور بر این بوده که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند؛ در سراسر چله بزرگ و کوچک، از سرما و بیماری در امان خواهند بود.
در شب چله در دوران قدیم، سفرهای به نام میَزد پهن میکردند. آنها میوههایتر و خشک، آجیل یا به اصطلاح زرتشتیان لُرک بر سفره میگذاشتند. لرک از اجزای اصلی این سفره بود و در واقع ولیمه این جشن به حساب میآمد. از اجزای دیگر این سفره آتشدان، عطردان، بخوردان و بَرسَم را میتوان نام برد. بَرسَم وسیلهای برای دعاخوانی ست که از جنس شاخه گیاهی خاص و یا فلزِ برنج و نقره ساخته میشود.
مثلگویی یا قصهخوانی در شب یلدا
مثلگویی که نوعی شعرخوانی و داستانخوانی است در قدیم اجرا میشده. به این صورت که خانوادهها در این شب گرد هم میآمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف میکردند.
مثل قصههای کوچک و داستانهای غیر واقعی اند. بیشتر قهرمانهای آن جانوران، دیوان و پریان هستند و برای سرگرمی و خوشایند کودکان گفته و یا نوشته میشوند.
در هر نقطهای از کشور قصههای مربوط به فرهنگ خودشان رواج بیشتری دارد. مثلا آذربایجانیها قصه حسین کرد شبستری میخوانند و خراسانیها بیشتر از داستانهای شاهنامه داستان سرایی میکنند.
فال حافظ در شب یلدا
معمولا در شبهای یلدا بزرگ فامیل به دیوان حافظ تفالی میزند. به این ترتیب که مخاطب فال نیت کرده و بزرگ مجلس این جمله یا شبیه به این را میگوید:ای حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، من طالب یک فالم، بر من نظر اندازی…
بعد لای دیوان را باز میکند. غزل بالای سمت راست، جواب تفال است. اگر وسط غزل باشد، فال از ابتدای غزل که در صفحه پشت است، خوانده میشود. سه بیت از غزل بعدی نیز شاهد فال خواهد بود. بعد از خواندن غزل، فال را تفسیر میکند. اگر محتوای شعر مثبت باشد فال را خوب و اگر نباشد آن را بد میدانند. از آنجا که عمده غزلیات حافظ دارای محتوایی عرفانی، عاشقانه و امیدوارکننده است؛ فالها معمولا روحیه بخشند.
شاهنامه خوانی
جزء جداییناپذیر دیگر شب یلدا، شاهنامهخوانی ست. این رسم از دیرباز در ایران رایج بوده. جذابیت شاهنامهخوانی به شیوه نقالی چند برابر میشود. متاسفانه این رسم نقالی در حال نابودی ست. باید خیلی خوش شانس باشید که در خانوادهتان چنین فردی داشته باشید.
آداب و رسوم شب یلدا در شهرهای ایران
معمولا در شهرستانها علاوه بر مراسمی که بین همه مشترک است؛ ویژگیهای خاصی هم پیدا میشوند که ناشناخته ماندهاند. در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم. اگر درباره نحوه اجرای مراسم این شب در محل سکونت شما چیزی را از قلم انداختیم، آن را در قسمت نظرات با ما و دیگران به اشتراک بگذارید. به این ترتیب همه ما میتوانیم از آداب و رسوم یکدیگر در این شب خاطره انگیز آشنا شویم.
شب یلدا در خراسان
خراسانیها از قدیم شب یلدا را با نام شب چله یا چله نشینی میشناسند. در این گذشته نچندان دور، مردم برای رفتن به میهمانی چراغی را با خود همراه میبردهاند که به خاطر تعداد زیاد به آن شب چراغ یا چهلچراغ میگفتند.
در خراسان به جای هندوانه و انار؛ لبو، شلغم پخته، پختیک (لبوی خشک شده) و شربت و شیرینی مخصوصی به نام کَف مرسوم است.
تهیه شیرینی کف را کف زنی میگویند. این آیین که مخصوص شب چله است از دوران خراسان قدیم به یادگار مانده است. الان هم در خراسان مردم مراسم کف زنی را برگزار میکنند. طرز تهیه آن این گونه است که؛ ریشه گیاه چوبک را در آب میخیسانند و چند بار میجوشانند. بعد آن را در ظرف بزرگی به نام تغار میریزند و مردان با دستهای از چوبهای نازک درخت انار، مایع را چند ساعتی هم میزنند تا به صورت کف سفت درآید. این کار را در محیط سرد انجام میهند؛ تا مایع به کف تبدیل شده؛ و بعد سفت شود. کف را با شیره شکر مخلوط کرده و بعد با مغز گردو و پسته تزئین میکنند. مزه آن شبیه گز اصفهان است. در این جشن نوجوانان و جوانان با پرتاب کف به همدیگر و مالیدن آن به سر و صورت دوستان مراسم را شادتر میکنند.
سرحمومی: در گذشته نه چندان دور رسم بوده که مراسم عروسی را در شب چله برگزار کنند. این مراسم سه روز طول میکشیده. یک قسمت این مراسم، سرحمومی بوده؛ که در شب چله انجام میشده است. داماد و عروس را طی مراسمی به حمامهای مردانه و زنانه میبردند و بعد از شستن و کیسه کشیدن مراسم حنابندان را انجام میدادند. این مراسم که گاهی تا سحر طول میکشیده مقدمه مراسم عروسی بوده است. خود عروسی فردا بعد از ظهر انجام میگرفته است. داماد با بردن هدیهای قبل از شب عروسی اجازه هم اتاق شدن با عروس را داشته؛ که این مراسم را نامزدبازی میگفتهاند.
شب یلدا در فارس
سفره مردم شیراز مثل سفره نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاجها و خرما و رنگینک برای گرم مزاجها بر سر سفره حاضر است. حافظخوانی جزء جدانشدنی مراسم شب یلدا برای شیرازیها ست و مسلما این رسم خوب از شیراز رواج یافته است.
یکی از مراسمی که در شب یلدا و در میان خانمها انجام میشود فال کلوک است. کلوک یک کوزه بزرگ با دهانه گشاد است. هر کس نشانه خاصی را در کوزه میاندازد. سپس یک دختر بچه میآید و نشانهای را از داخل کوزه خارج میکند؛ و فردی به صورت فال، ترانههای محلی را میخواند. برخی هم از دیوان حافظ کمک میگیرند.
شب یلدا در همدان
همدانیها فال سوزن میگیرند. مراسم به این ترتیب است که؛ همه دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی بهطور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند. مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند.
در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مویز هم جزء سفره یلدا ست. در شهر دیگری از همدان به نام آجین، میوه و تنقلات برای دختری که نامزد شده ازطرف خانواده داماد برده میشود و این از رسوم قدیم به جامانده است.
شب یلدا در کردستان
شب چله را به کردی «شهوی چله» میگویند. در شهر سنندج از قدیم اکثر خانهها، غذای دلمه و نان سنگک برای پذیرایی از مهمانها آماده میکنند و این به صورت رسم در این شهر در آمده است.
شب یلدا در گلستان
گلستانیها در شب یلدا دور کرسی جمع میشوند و نقل اندازی میکنند. نقل اندازی به معنی تعریف کردن داستانهای شفاهی ست؛ همان متلگویی مشهور. میوههای خاص اینجا بیشتر میوههای باغی و جنگلیاند. پرتقال، لیمو، ولیک، کندس و شیرینیهایی مانند مَت و کَسمَک سفره را رنگین میکنند.
شب یلدا در قزوین
مردم قزوین به میوههای سرخ رنگ شبچَره میگویند. شب چره شگون دارد و به زمستان برکت میدهد. غذای مخصوص این شب سبزیپلو و ماهی دودی ست.
مادربزرگهای قزوینی میگویند اگر در این شب ننه سرما گریه کند، باران میبارد؛ اگر پنبههای لحافش بیرون بریزد، برف میآید؛ و اگر گردنبند مرواریدش پاره شود تگرگ میریزد.
در قزوین، از طرف تازه داماد برای نوعروس، «خونچه چله» میفرستند. این خونچه (طبق) شامل پارچه، جواهر، کله قند و هفت نوع میوه است.
شب یلدا در گیلان
گیلانیها به هندوانه خیلی اعتقاد دارند. گیلانیها میگویند، کسی که در شب چله هندوانه بخورد، در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.
آوکونوس از خوردنیهای رایج شب یلدا ست. آو همان آب است؛ و کونوس، ازگیل خودمان. طرز تهیه آن این گونه است که در پاییز ازگیلها را در خمرهای میریزند. خمره را پر از آب میکنند و با اضافه کردن کمی نمک درش را میبندند. خمره را بیرون از اتاق میگذارند. ازگیل پس از مدتی آبدار و خوشمزه میشود. ازگیل را با گلپر و نمک میخورند. گیلانیها معمولا تا بهار آوکونوس دارند.
رسم دیگر این است که خانواده داماد برای نو عروسشان طبقی از میوه، خوراکی و تنقلات شب چله تزیین میکنند. در وسط طبق، ماهی سفید بزرگ خام و تازه میگذارند که با سبزیجات تزئین شده است. آنها معتقدند این طبق باعث خیر و برکت و فراوانی در زندگی زوج میشود و همچنین سلامتی و باروری عروس را به ارمغان میآورد.
در میان برخی مردم و جوانان دم بخت، مرسوم است که در شب یلدا فال «هندانه پوس» (پوست هندوانه) میگیرند. برای گرفتن این فال، پوست هندوانه را به چهار قسمت طولی تقسیم میکنند. هر چهار پوست را به پشت سر خود میاندازند. در این میان، چهار حالت پیش میآید، اگر دو قاچ هندوانه، سفید و دو قاچ، سبز باشد، به معنای حد وسط بودن برای نیت شخص است. سبزی پوست نشانه خوب در آمدن و سفیدی آن نشانه بد در آمدن فال است.
شب یلدا در لرستان
شب چله در مناطق لر نشین آداب خاصی دارد. لرها به این شب، «شو اول قارّه» میگویند. آنها تنقلاتی از گندم، شاهدانه، کنجد و گردو درست میکنند. در این شب گندم شیره هم میخورند. روش تهیه گندم شیره اینطور است که گندم را در شیره میخیسانند و به آن زردچوبه و نمک میزنند. بعد از مخلوط کردن؛ آن را روی ساج برشته و سپس با بادام، گردو، کشمش، سیاهدانه و کنجد تزئین میکنند.
در این شب بچهها به پشت بام همسایهها میروند و شالی یا چادری را از بام میآویزند و شعر شب یلدا را بلند میخوانند:
امشو اول قاره / خیر دِ هونَت بواره
امشب اول یلداست / خیر از خانهات ببارد
نون و پنیر و شیره / کیخا هونَت نمیره
نان و پنیر و شیره / کدخدای (صاحب) خانهات نمیرد
اِمشو اول قاره / کـَت و گلونی وِه هاره
امشب شب یلداست / گلونیهای همه از بام آویزان است
نَم نَمِ بارو میوارَه / صِحاو هُونُه بیارَه
باران نم نم میبارد / صاحبخانه بیدار است
و…
همسایه در شال کمی آجیل، شیرینی، گندم برشته، شاهدانه و میوه میگذارد و بچهها برای تشکر چند بیت اول را تکرار میکنند و به خانه بعدی میروند.
شب یلدا در آذربایجان شرقی
مردم آذربایجان به هندوانه شب یلدا «چیلله قارپیزی» میگویند. آنها معتقدند با خوردن هندوانه لرز و سرمای زمستان بر تنشان تاثیری ندارد.
در دوران نامزدی از طرف خانواده داماد خوانچه به خانه نوعروس میبرند و سهم او را از چله برایش میفرستند. در نخستین سال ازدواج هم پدر عروس، قبل از غروب آفتاب سهم چله دختر و دامادش را میفرستد. این سهم شامل؛ هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی، یک قواره پیراهنی باکفش و چادری روانه منزل آنها میکند.
قبلترها که رفت و آمد در زمستان به این آسانی نبود؛ از اواخر تابستان مقداری هندوانه و خربزه را در توری میگذشتند و از سقف آویزان میکردند یا اینکه در کاه میگذاشتند. این کار با عث میشد میوهها تا زمستان سالم بمانند.
غذاهای مرسوم این شب شامل، برنج، مرغ و آش شیر است.
بزرگ خانواده هنگام بریدن هندوانه میگوید: قادا بلامیزی بو گئجه کسدوخ (بلایای خودمان را امروز بریدیم) و شگون و میمنت را به جمع اضافه میکند.
زنان معمولا تا پایان چله کوچک، خانهتکانی نمیکنند. آنها اعتقاد دارند که خانهتکانی در طول این دو چله موجب نفرین شدن از طرف چله میشود.
شب یلدا در کهگیلویه و بویراحمد
در شب اعضای فامیل دور هم جمع میشوندتا پیرترین فرد خانواده برایشان «متیل» بگوید. متیل داستانی افسانهای و طولانی ست که به طور شفاهی حفظ شده.
در این شب به نیت بارش برف و سفیدی زمستان، آشهای محلی مثل شیربرنج و دووا میپزند. دووا نوعی آش دوغ است و در ظرفهای بزرگ میپزند که جوابگوی جمعیت زیاد باشد.
شام سنتی شب یلدا غذاهای محلی مانند آش کارده، شله بادام و شله ماش است.
آنها رسمی به نام «کاسه بهره» دارند. کاسه بهره در واقع بردن غذا برای همسایههای فقیر است.
شب یلدا در کرمان
حکایت شب یلدا در میان کرمانیها با آن داستان قدیمی معروفش شنیدنی است؛ کرمانیها شب یلدا را تا صبح بیدار میمانند و این شب زندهداری داستان جالبی دارد. کرمانیها میگویند در این شب قارون به شکل هیزم شکنى که پشتهاى هیزم برپشت دارد به خانهها سرکشی میکند و به آنها هیزم مىدهد. این هیزمها صبح روز بعد تبدیل به شمشهاى طلا مىشود.
شب یلدا (انقلاب زمستانی) در دیگر نقاط جهان
جالب است بدانید که، انقلاب زمستانی در نقاط مختلفی از جهان جشن گرفته میشود. به نظر میرسد، هر زمانی که مردم به نحوه حرکت خورشید پی بردهاند؛ به دنبالش تقویم خورشیدی را وضع کردهاند و در این تقویم به انقلاب زمستانی توجه خاصی داشتهاند.
شب یلدا در افغانستان
افغانستان در گذشتههای دور جزئی از ایران بوده است. در آن زمانها سال نو در برخی تقویمهای ایران باستان، از یکم دی شروع میشده. زایش خورشید دلیل مناسبی برای این شروع بوده است. این تقویم هنوز هم در پامیر و ولایت بدخشان؛ در شمال شرقی افغانستان رایج است. جالب است بدانید که بدخشانیها اکثرا تاجیک هستند و به فارسی صحبت میکنند. آنها مراسمشان را تقریبا شبیه به مردم ایران انجام میدهند.
شب یلدا در تاجیکستان
تاجیکستان در آسیای میانه جزء کشورهای فارسی زبان است. پس قطعا یلدا در اینجا هم رواج زیادی دارد. آنها در این شب نان شیرینیهایی را که به شکل حیوانات درست شدهاند میخورند. در برخی از روستاها رسم است که، جدار پنجرهها را با پوستین پر میکنند؛ از سقف چرم آویزان میکنند و در حیاط خانه گندم میپاشند. فالگیری و پیش بینی آینده هم جزئی از این مراسم است.
شب یلدا در پاکستان
در روزگار باستان، مردم کالاش در پاکستان امروزی زندگی میکردند. این مردم معتقد بودند که در انقلاب زمستانی، نیمه خدا برای جمع کردن عبادت کنندگان بازمیگردد. امروز هم این آیین در پاکستان انجام میشود. آنها در این شب به دعا و نیایش میپردازند. مردان رسم حمام زمستانی را به جا میآورند. این حمام به صورت ایستاده انجام میشود. آنها در حالی که تکه نانی را در دست گرفتهاند روی سرشان آب میریزند. این مراسم از صبح تا بعد از ظهر آخرین روز پاییز انجام میشود. زنان و دختران هم مراسم سنتی حمام را به جا میآورند. بعد از این تطهیر مراسم آتشافروزی برگزار شده و رقص و پایکوبی میکنند. غذای مخصوص این شب شکمچه بز است.
شب یلدا در شرق آسیا
شرق آسیا شامل کشورهای چین، ویتنام، کره، ژاپن و… است. انقلاب زمستانی در این کشورها بسیار مهم تلقی میشود. در این شب آنها فستیوالی خاص در ارتباط با یین و یانگ برگزار میکنند.
در جنوب چین مردم نوعی چای مخصوص مینوشند و غذای معمولشان کوفته برنجی است.
در کُره کوفته برنجیهایشان را با لوبیای قرمز شیرین میپزند. کرهایها همچنین مایع مخصوصی را اطراف خانهشان میریزند تا ارواح خبیث و نیروهای شر را دور کنند. منطق پشت این کار از افسانهای چینی نشات گرفته است. افسانه میگوید که، در آخرین روز پاییز، روح یک شکارچی به خانه روستاییان سرک میکشد تا غذایی برای فصل سرما پیدا کند.
ژاپنیها یلدا را «توئوجی» مینامند. آنها در توئوجی حمام نارنج میگیرند. وان یا خزینه حمام را پر از نارنج میکنند؛ بخار آب در تماس با نارنج بوی آن را بخود میگیرد و در فضا پخش میکند. آنها اعتقاد دارند که با این حمام، نیرویهای منفی را خود دور میکنند و همچنین از سرماخوردگی در امان میمانند. خوردن میوه و سبزی بخش دیگری از این جشن است.
شب یلدا در اسکاتلند
مراسمی که در اسکاتلند برگزار میشود هاگمانی نام دارد. یکی از رسومات این جشن، اولین قدم نام دارد. اولین قدم، شبیه به قاشقزنی چهارشنبهسوری است. فردی که حتما باید موهایی بلند و سیاه داشته باشد به در خانه همسایهها میرود و از آنها هدایایی مثل نمک، نان، نوشیدنی، شکلات و… میگیرد.
هاگمانی از نیمهشب به بعد آغاز میشود و یکی از مهمترین جشنهای زمستانی اسکاتلندیها است. در واقع این جشن سال نوی آنهاست. قدمت هاگمانی به دوره وایکینگها برمیگردد. نمایش گروههای طبلزنی و رژهی اسکاتلندی مردم با در دست داشتن مشعل، از آداب این جشن است.
شب یلدا در آمریکای جنوبی
در بولیوی، پرو و اکوادور مراسمی برگزار میشود که به دوره اینکاها برمیگردد. در این کشورها این جشن را به عنوان گرامیداشت خورشید برپا میکنند. در تمدن اینکا، اینتی خدای خورشید بود. یکی از آیینهای این رسم، طناب پیچ کردن خورشید است. آنها در مراسمی نمادین به بالای کوه میروند تا خورشید را بگیرند و به سنگها ببندند و با این کار روزها را بلندتر کنند. یکی از نقاط باستانی که این رسم انجام میشده، کوهستان ماچوپیچو در پرو است.
شب یلدا در بین سرخپوستان
سویال نام روز انقلاب زمستانی، در میان سرخپوستان هوپی آریزونای شمالی است. جشنها و مراسم این روز عبارتند از: تطهیر، رقص و گاهیاوقات اهدای هدیه. در این روز، سرخپوستان هوپی به استقبال کاچیناس (ارواح محافظ کوهستان) میروند. آنها عصاهایی برای دعا میسازند و از آن در سایر مراسمهای خود نیز استفاده میکنند.
شب یلدا در آفریقا
یکی از مهیجترین مراسم انقلاب زمستانی در مناطق غربی آفریقا برگزار میشود. مردم در این مراسم لباسهای عجیبی میپوشند؛ لباسها و ماسکهایی به شکل حیوانات، شیطان و فرشتهها. آنها با نواختن موسیقیهای آیینی خود را آماده آمدن زمستان میکنند. این مراسم در جامائیکا و مجمع الجزایر باهاما در شرق آمریکا و قسمتهایی از ویرجینیا و کارولینا هم انجام میشود.
شب یلدا در شعر
بسیاری از شعرا، یلدا را برای تشبیه و استعاره به کار بردهاند. شب یلدا را به بلندی و سیاهی گیسوی معشوق و معشوق را به خورشید تشبیه کردهاند. برخی از شاعران هم یلدا را به سیاهی و ظلمت، و روز را به روشنی و امید پیوند میدهند. از میان شعرای فارسی زبان سعدی و حافظ بیشتر از دیگران از شب یلدا سخن گفتهاند.
سعدی
سعدی در این باره میگوید:
«بر آی،ای صبح مشتاقان اگر هنگام روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم»
در جایی دیگر:
«هر که مجموع نباشد به تماشا نرود
یار با یار سفر کرده به تنها نرود
بادِ آسایش گیتی نزند بر دل ریش
صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود»
سعدی در غزلی دیگر شکایت میکند که برای عاشق شبهای فراق مانند شب یلدا دراز است:
«شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
خلاص بخش خدایا! همه اسیران را»
و در مورد روی محبوبش گفته:
«روز رویش چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتی از روز قیامت شب یلدا برخاست»
حافظ
«بر سر آنم که گر ز. دست بر آید
دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اغیار
دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز. خورشید خواه بو که بر آید»
صائب تبریزی
«آهِ ما رعناترست از آهِ ماتم دیدگان
آنچنان کز جمله شبها شب یلدا یکی است»
قاآنی
قاآنی در قصیدهای به شماره ۳۱۰ در دیوانش؛ از زبان دختری به مشاور شاه که خواهان اوست به طنز میگوید:
«هنرت چیست جز این ریش که گویی به مثل
شب یلدا بود از بس که درازست و سیاه؟»
سلمان ساوجی
«ز شرح حال من، زلف تو طوماری است سر بسته
اگر خواهی خبر، بگشا، سر طومار سودا را
شب یلدا است هر تاری ز. مویت، وین عجب کاری
که من روزی نمیبینم، خود این شبهای یلدا را»
محتشم کاشانی
«شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریههای سحرم را اثری پیدا نیست»
ناصرخسرو
ناصرخسروقبادیانی، به زاهد و عابد ریاکار این گونه طعنه میزند:
«قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده، چون روز و دلت، چون شب یلدا»